عنوان مقاله :
بررسي كاركرد سياسي نهاد ولايت فقيه در ايجاد همبستگي اجتماعي در نظام جمهوري اسلامي ايران
عنوان فرعي :
A Glance at the Political Function of the Guardianship of the Muslim Jurist as an Institution in Fostering Social Solidarity in the Islamic Republic of Iran
پديد آورندگان :
تقوي رفسنجاني، مهدي نويسنده دانشجوي دوره دكتري علوم سياسي دانشگاه اصفهان Taqawi Rafsanjani, Mahdi , علي حسيني، علي نويسنده استاديار گروه علوم سياسي دانشگاه اصفهان Alihuseini , Ali , شهرامنيا، سيداميرمسعود نويسنده استاديار گروه علوم سياسي دانشگاه اصفهان Shahramnia, Sayyed Amir Masoud
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1393 شماره 71
كليدواژه :
ولايه الفقيه , Social Solidarity , the Guardianship of Muslim Jurist , the Islamic Republic of Iran , التكافل الاجتماعي , جمهوري اسلامي ايران , جمهوريه ايران الاسلاميه , ولايت فقيه , همبستگي اجتماعي
چكيده فارسي :
موضوع انسجام يا همبستگي اجتماعي يكي از جدي ترين موضوعات روز و از مباحث علم جامعهشناسي در حوزه جامعهشناسي وفاق به شمار مي رود. مخصوصاً بررسي اين موضوع در جوامع داراي «چندپارگي قومي ـ فرهنگي» اهميت فزون-تري پيدا مي كند. از آنجا كه تجربه تاسيس و تشكيل حكومت اسلامي در ايران مبتني بر اصل ولايت فقيه، تجربه اي نو بوده و دهه هاي آغازين خود را پشت سر مي گذارد، بنابراين، بررسي كاركرد ساختار نهاد ولايت فقيه به انضمام نقش كارگزاري رهبري ولي فقيه در انسجام اجتماعي؛ چه در عرصه تيوريك و چه در مقام عمل و تجربه ضروري مي باشد. به نظر مي رسد جايگاه و پيشينه ديني، در كنار مديريت سياسي نهاد ولايت فقيه در قانون اساسي جمهوري اسلامي موجب شده كه اين نهاد همواره در ساختار جمهوري اسلامي ايران محور انسجام و همبستگي اجتماعي ملت ايران باشد و جامعه با همين نگاه، حول محور مديريت راهبردي ولايت فقيه به اتحاد و انسجام لازم دست يازد. اين مقاله در پي آن است كه در چارچوب نگاه كاركردگرايانه نشان دهد نهاد ولايت فقيه مي تواند از ظرفيت هاي بالقوه و بالفعل خود كه هم در شرع مقدس و هم در قانون اساسي جمهوري اسلامي به آن تصريح شده است، به نحو احسن در جهت ايجاد، حفظ و استمرار انسجام و وفاق اجتماعي استفاده نمايد. به همين منظور كاركرد انسجامبخش اين نهاد از سه منظر حقوقي، اعتقادي و تاريخي مورد بررسي قرار گرفته است.
چكيده لاتين :
The issue of social solidarity and unity is regarded as one of the current and most serious issues and one of the major concerns of sociology in the field of sociology of consensus. An investigation into this issue takes on an added importance especially in regard to societies of ethnic and cultural disintegration. Since the experience of establishing an Islamic government in Iran on the basis of the principle of the ‘Guardianship of the Muslim Jurist’ is a first-hand experience only over the three last decades, it is necessary to make a study of the structure and function of the institution of Guardianship of the Muslim Jurist as well as the important role the Supreme Juristconsult plays as a leader in fostering social solidarity either in theory or in practice or as a matter of experience. The religious status and background, along with the political management, of the institution of the Guardianship of the Muslim Jurist, as stipulated in the Constitution of the Islamic Republic of Iran, has caused this institution to be of pivotal role in fostering social solidarity among the people of Iran and in making the Iranian society promote their national union and solidarity around the strategic management of the Supreme Leader.
Having taken a functionalist approach toward the issue in question, this article seeks to show that the Guardianship of the Muslim Jurist, as a religious and social institution, is capable of making the best of its potential and actual capabilities, stipulated in the Sacred Law as well as in the Constitution of the Islamic Republic of Iran, in promoting and preserving social solidarity and unity. In addition, the article studies the aforementioned function of the institution in question from the legal, doctrinal, and historical point of view.
چكيده عربي :
انّ مساله الانسجام او التكافل الاجتماعي هي واحدهٌ من اهمّ المواضيع المعاصره وتعدّ من مباحث علم الاجتماع في مجال علم اجتماع الوفاق، واهمّيه دراستها تتزايد في اطار المجتمعات متعدّده القوميات والثقافات اكثر من ايّ اطارٍ آخر، وبما انّ تجربه تاسيس حكومهٍ اسلاميهٍ في ايران ترتكز علي مبدا ولايه الفقيه هي تجربهٌ جديدهٌ وفي عقودها الاولي، لذا فانّ دراسه وظيفه موسّسه ولايه الفقيه الي جانب دور وظيفه القياده التي يتولاها الولي الفقيه في الانسجام الاجتماعي سوا ٌ علي الصعيد النظري او العملي، تعدّ امراً ضرورياً. يمكن القول انّ مكانه الاداره السياسيه لموسّسه ولايه الفقيه وخلفيتها الدينيه الي جانب مهمّتها الاداريه في دستور الجمهوريه الاسلاميه، قد ادّت الي ان تصبح هذه الموسّسه في جميع الاحيان محوراً للانسجام والتكافل الاجتماعي للشعب الايراني تحت ظلّ نظام الجمهوريه الاسلاميه؛ والمجتمع بدوره قد توجّه نحو الاتحاد والانسجام في رحاب الاداره الاستراتيجيه لهذه الموسّسه.
الهدف من تدوين هذه المقاله هو اثبات انّ موسّسه ولايه الفقيه بامكانها ان تستثمر قابلياتها الكامنه والفعليه التي اكتسبتها من الشرع المقدّس ودستور الجمهوريه الاسلاميه خير استثمارٍ لتحقيق الانسجام والوفاق الاجتماعي والحفاظ عليه وتداومه، وذلك في اطار رويهٍ تطبيقيهٍ. ومن هذا المنطلق قام الباحثون بدراسه وتحليل المراد من وظايف هذه الموسّسه التي تحقّق الانسجام والتكافل من ثلاثه زوايا، هي حقوقيه وعقايديه وتاريخيه.
عنوان نشريه :
حكومت اسلامي
عنوان نشريه :
حكومت اسلامي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 71 سال 1393
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان