بررسي كاربرد روش تدريس مبتني بر روي كرد سازنده گرايي در آموزش عالي: مطالعه موردي گروه علوم اجتماعي دانشگاه مازندران

Investigating the Use of Constructivism-Based Teaching Method in Higher Education: A Case Study of Social Sciences Department at Mazandaran University

هدف تحقيق حاضر، بررسي ميزان به كارگيري روش هاي تدريس مبتني بر روي كرد سازنده گرايي در بين اعضاي هيات علمي گروه علوم اجتماعي دانشگاه مازندران است. روش تحقيق مطالعه‌ي حاضر، توصيفي- پيمايشي است. جامعه‌ي آماري پژوهش را اعضاي هيات علمي و دانشجويان گروه علوم اجتماعي دانشگاه مازندران تشكيل مي-دهند. به منظور بررسي ميزان به كارگيري روش هاي تدريس مبتني بر سازنده گرايي با دو روش پيمايش و مشاهده و با ابزار پرسش‌نامه محقق ساخته‌ي 42گويه اي و چك ليست محقق ساخته‌ي 42 گويه اي به بررسي ديدگاه دانشجويان و مشاهده‌ي كلاس درس اعضاي هيات علمي گروه مورد نظر پرداخته شد. نمونه گيري در بخش مشاهده، كلاس هاي درس تمام اعضاي هيات علمي گروه و نمونه گيري در بخش پيمايش به صورت نمونه گيري تصادفي طبقه اي انجام شد. داده هاي گردآوري شده از پرسش‌نامه و چك ليست با روش كمي و با استفاده از نرم افزار(spss) و با استفاده از آزمون‌هايتي -تك نمونه اي و تي مستقل، مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. نتايج تحقيق نشان داد كه اعضاي هيات علمي گروه يادشده از روش‌هاي تدريس مبتني بر روي كرد سازنده گرا بهره نمي گيرند و به صورت سنتي تدريس مي كنند. تدريس استادان در مقطع كارشناسي ارشد نسبت به كارشناسي سازنده گرا تر است، گر چه تفاوت تنها در شاخص «مشاركت» به صورت معنادار است.هم چنين تفاوت معناداري بين ديدگاه مشاهده گران و دانشجويان از ميزان به كارگيري اين روي كرد در كلاس درس مشاهده شد و مشاهده-گران در مقايسه با دانشجويان قايل به تدريس سازنده‌گرا‌تر در كلاس هاي موردنظر بودند.

The purpose of this study was to investigate the use of constructivism-based teaching method among the academic members of the Social Sciences Department at Mazandaran University. The descriptive survey method was used in the study. The statistical population of the study included the academic members and students of Social Sciences Department at Mazandaran University. The data was gathered through a researcher-made questionnaire and observation with checklist. In the observation process, the classes of all the academic members were observed. As for the questionnaire, data was collected through stratified random sampling. The collected data was analyzed using SPSS and the statistical tests such as one sample T-test and independent-samples T-test. The results indicated that the academic members did not use the constructivism-based teaching method in their classes; rather they employed the traditional teaching method. At MA level teaching was more constructivist, but this difference was only significant for the “collaborative” component. Also, a significant difference was found between the observers and students’ attitude toward the application of this method in classes. In fact, the observers found the classes more constructivist.