عنوان مقاله :
ررسي رواج مباني نظري بيتفاوتي اجتماعي در دوره حاكميت سفيانيان
عنوان فرعي :
A Survey on the Prevalence of the Theoretical Principles of Social Indifference during Sefyanian Governance
پديد آورندگان :
تقوي، هديه نويسنده دانشجوي دكتري تاريخ اسلام دانشگاه الزهرا (س) Taqavi, Hadieh
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1392 شماره 10
كليدواژه :
انديشه ارجاي خالص , بيتــفاوتي اجتــماعي , نظريه حفظ جماعت , نظريه خلافت الهي , قديرگرايي
چكيده فارسي :
مشاركت اجتماعي بهعنوان مقولهمحوري در جامعه اسلامي بعد از رحلت پيامبر(ص) به تدريج فروكش كرد. در ابتدا افراد و گروههايي از عرصه سياسي و دخالت در آن كنار رفته و اعتزال گزيدند. با به دست گرفتن قدرت توسط امويان، انفعال اجتماعي به سطح وسيعي از جامعه سرايت كرد؛ بهگونهاي كه بزرگترين جنايات در اين دوره اتفاق افتاد، اما جامعه در مقابل آن واكنشي نشان نداد. از عوامل تاثيرگذار بر اين روند، استفاده امويان از انديشههاي منفعل زا بود. تعبيري كه امويان و تعدادي از صحابه از انديشهها ديني و شبه ديني داشتند، در به ركود كشاندن جامعه تاثير گذاشت. انديشههاي حفظ جماعت، تقديرگرايي، انديشه ارجا و خلافت الهي ازجمله مباني نظري بود كه امويان با تعبيري متفاوت از آن، جامعه را در قبال عملكرد خود به سكوت كشاندند. در اين مقاله با روش توصيفي ـ تبييني ابتدا انديشههاي ديني و شبه ديني رايج در دوره امويان بيان شده سپس به چگونگي تاثيرگذاري آنها بر انفعال اجتماعي پرداخته ميشود. به نظر ميرسد امويان با استفاده از اين انديشهها با سلب روحيه مشاركت از مردم، انفعال اجتماعي را به سطح وسعي از جامعه اشاعه دادند.
چكيده لاتين :
Social contribution as a pivotal category in the Islamic society was gradually declined after demise of the prophet. At first, some people and groups retreated and sidestepped from politics and political interference. With the power to Umayyad, social passivity spread to an extensive part of the society so that the biggest crimes were occurred in this period but on the contrary, the society did not show any reaction. Among the effective factors of this procedure was the passive generating ideas of the Umayyad. The interpretation which the Umayyad and some of the Sahabah had about religious and quasi-religious ideas had effects on the recession of the society. The ideas of maintaining the community, fatalism, irja, and the divine caliphate were among the theoretical framework that by a different interpretation, Umayyad led the society to silence against their own operation.
With a descriptive-explanatory method, the present paper explains the common religious and quasi-religious ideas during Umayyad period, and then it is attended to their influence on the social passivity. It appears that using these ideas to deprive the people from a spiritual contribution, the Umayyad disseminated social passivity to a wide range of the society.
چكيده عربي :
ان المشاركه الاجتماعيه باعتبارها مقوله محوريه في المجتمع الاسلامي افل بالتدريج بعد وفاه الرسول الاكرم.في البدايه تنحي و اعتزل الافراد و من ثم المجموعات عن المعترك السياسي و التدخل في شوونها. مع تسنم الامويين للسلطه شاع و تسري الانفعال الاجتماعي بمستوي وسيع في المجتمع بحيث ان اكبر الجرايم وقعت في هذه الفتره، الا ان المجتمع لم يبد اي رد فعل ازايها. من العوامل التي اثرت علي هذا المسار هو استفاده الامويين من الافكار المولوده للانفعال. ان انطباع و تعبير الامويين و جمع من الصحابه للافكار الدينيه و شبه الدينيه اثرت كثيراً في دفع المجتمع الي الركود. فكره الحفاظ علي الجماعه، النزعه التقديريه و المصيريه، فكره الارجا و الخلافه الالهيه تعد من ضمن المبادي النظريه التي ساق الامويين بتعابير و تفاسير مختلفه لها المجتمع الي اصمت ازا ما قاموا ه من افعال. تم في هذا المقال باسلوب توصيفي ـ بياني تبيين الافكار الدينيه و شبه الدينيه التي كانت رايجه في العصر الاموي و من ثم كيفيه تاثيرها علي الانفعال الاجتماعي. يبدو ان الامويين من خلال الاستفاده من هذه الافكار و عبر سلب روح المشاركه من الشعب، اشاعوا الانفعال الاجتماعي علي مستوي وسيع في المجمع.
عنوان نشريه :
تاريخ فرهنگ و تمدن اسلامي
عنوان نشريه :
تاريخ فرهنگ و تمدن اسلامي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 10 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان