بررسي ديدگاه‌ها و مواضع جناح چپ در دو دهه اول انقلاب اسلامي بر اساس روش تاريخ‌گرايي ديلتاي

A Study of Left Party’s Viewpoints and Stances in Initial Two Decades Following the Victory of Islamic Revolution Based on Dilthey Historicism

اين پژوهش درپي آن است كه با استفاده از روش تاريخ‌گرايي ديلتاي به تحليل مقتضيات زماني و مكاني تفكرات جناح چپ در دو دهه اول انقلاب بپردازد. در اين روش، به عنوان يكي از نحله‌هاي جامعه‌شناسي معرفت، انديشه‌ها متاثر از شرايط زماني و مكاني جامعه مي‌باشند. يافته‌هاي اين تحقيق نشان مي‌دهد كه ديدگاه‌ها و مواضع جناح چپ در دهه 60 كاملاً متفاوت از ديدگاه‌ها و مواضع اين جناح در دهه 70 بود. حاميان جناح چپ، تحت تاثير شرايط محيط داخلي و بين‌المللي، از موضع طرفداري از اقتصاد دولتي، نفي مظاهر فرهنگ غربي و تمايلات ضد امپرياليستي در دهه اول به حمايت از اقتصاد باز، جامعه مدني، و اصل تنش‌زدايي در سياست خارجي در دهه دوم تغيير جهت دادند.

This research tries to analyze necessities of left party’s thoughts in terms of time and place during initial two decades after the revolution applying Dilthey’s historicism. This method as a school of sociology of knowledge, believes that thoughts are derived from conditions of time and place in the society. Findings of this research indicate that left party’s viewpoints and stances during 80s are totally different from its viewpoints and stances during 90s. Influenced by internal and international environment, supporters of left party have moved from their stances of supporting governmental economy, negating manifestations of western culture and anti-imperialistic inclinations during the first decade to their stances of supporting free economy, civil society and principle of détente in foreign policy during the second decade.