ارزيابي ديدگاه مكتب تفكيك در باب وجود واشاره به برخي مباني آن

A Critical Review of Segregation School ‘Maktab Tafkik’ Views on Exsistence with Reference to Some of Its Basic Principles

چكيده مكتب تفكيك با اين انگيزه طراحي و ارايه شده است كه شناخت حقايق و معارف ديني را به دور از التقاط فلسفي و عرفاني، با شيوه اي ديني ممكن نمايد و تاويل ها و تفاسيري را كه ظواهر شريعت از پذيرش آن ابا دارد، از روند فهم ديني كنار نهد و بر اين ادعاست كه با اين روش مي توان به حقايق ديني كه سعادت حقيقي ما در گرو علم به آن است، دست يافت. يكي از كليدي ترين مسايل در اين مكتب، مباحث هستي شناسي آن است و مي توان ادعا كرد كه در مكتب تفكيك مباحث هستي شناسي دروازه ورود به مباحث معرفت شناسي است. در اين مقاله آرا ومباني هستي شناسي مكتب تفكيك مورد كاوش قرار گرفته است و نشان داده شده كه اكثر مطالب آنان در باب هستي‌شناسي با نگاه بدبينانه به حكمت متعاليه وبراي انكار ديدگاه‌هاي‌اين فلسفه پايه‌ريزي شده و براين اساس برخي مباني‌اين مكتب توجيه معقولي ندارد و حتي نمي‌‌توان آن مطالب را مبتني بر روايات دانست. البته از آنجايي كه بين موسسان و شارحان‌ اين مكتب اختلافاتي وجود دارد تاكيد ما در ‌اين تحقيق بيشتر بر موسسان ‌اين مكتب است.

Abstract The motive behind the segregation school, as it has been designed and proposed, is an understanding of religiouse belifes and teachings free from eclecticism mixing religious teachings with philosophical and mysitical views. The claim of this school is that religious understanding can be disentangled from philosophical interpetations inconsistent with the literal religion and that man’s ultimate felicity lies in this disentanglement. The key focus of this theological school is on ontology that it is through ontology that one can appreciate the epistemological issues. The present article is an attempt to explore the ontological principles of segregation school. The conclusion is that most of the ontological views presented in this school are biased against transcendental wisdom as they are mostly aimed at rejecting transcendental philosophical views. For this reason its basic principles lose ground to the extent that one cannot even attribute them to Islmic traditions. It should acknowledged that the originators and commentators of this school have different views and that this article is focused on the originators’ views.