افعال وجهي در زبان فارسي و بيان وجهيت

Persian modal verbs and the expression of modality

افعال وجهي و كاركردهاي آن‌ها را مي‌توان از جنبه‌هاي گوناگون و در قالب‌هاي نظري متفاوتي مورد بررسي و تحليل قرار داد. مقاله حاضر بر آن است بر اساس چارچوب پالمر (1990) افعال وجهي فارسي را از دو جنبه‌ي «درجه» و «نوع» توصيف و تحليل نمايد. بررسي مذكور نشان مي‌دهد فعل وجهي «بايد» علي‌رغم عدم استلزام گزاره اي، براي بيان سه درجه از وجهيت معرفتي، دو درجه از وجهيت پويا و يك درجه از وجهيت الزامي به‌كار مي‌رود. از طرف ديگر، دو فعل وجهي ديگر زبان فارسي: «شدن» و «توانستن» نيز جداي از تفاوت‌هاي سبكي، با توجه به كاركردهاي مشترك، براي بيان دو درجه از وجهيت معرفتي، دو درجه از وجهيت الزامي و يك درجه از وجهيت پويايي به‌كار مي‌روند. از ديگر مباحث تحقيق، هر چند سه فعل وجهي فارسي براي بيان درجات و انواع وجهيتي پيشنهادي پالمر ظاهراً كفايت مي‌كند اما بافت موقعيتي و ابعاد كاربرد شناختي نقش تعيين كننده اي در ابهام زدايي معاني هر يك از افعال مذكور ايفا مي‌كند.

Modal verbs and their different meanings can be investigated on the basis of various theoretical frameworks. In this paper, Persian modal verbs are examined and analyzed in terms of degrees and kinds of modality proposed by Palmer (1990). Our analysis shows that although b?yad ‘must’ does not entail the proposition, it is used to express three degrees of epistemic modality, two degrees of dynamic modality and a degree of deontic modality. tav?nestan ‘can’ and ?odan ‘to become’, on the other hand, behave rather differently; they are used in expressing two degrees of epistemic modality, two degrees of deontic modality and a degree of dynamic modality. According to this research, Persian modals have the capacity to express all degrees and kinds of modality proposed by Palmer.