ارايه مدلي براي سنجش ظرفيت جذب دانش مشتري (پيمايشي پيرامون صنعت مواد غذايي)

A Model of Measure Customer Knowledge Absorptive Capacity: A Food Industry Survey

امروزه دانش مشتري يكي از مهم‎ترين منابع سازمان‎ها براي نوآوري به‎شمار مي‎رود، اما سازمان‎ها براي استفاده اثربخش از دانش مشتري بايد ظرفيت خود را براي جذب اين دانش ارتقا دهند؛ زيرا كسب و استفاده از دانش مشتري به‎آساني امكان‎پذير نيست و هر اطلاعات و دانشي منجر به خلق ارزش نمي‎شود. از اين رو، هدف مقاله حاضر ارايه مدلي براي اندازه‎گيري ظرفيت جذب دانش مشتري است. بدين منظور در يك پژوهش پيمايشي با استفاده از تحليل عامل اكتشافي، ابعاد مفهوم ظرفيت جذب دانش مشتري تعيين شد و از تحليل عامل تاييدي براي تاييد اعتبار مدل استفاده شد. همچنين به‎منظور نشان‎دادن كارايي مدل، به ارزيابي و سنجش ظرفيت جذب مشتري در يك شركت فعال در صنعت مواد غذايي پرداخته مي‎شود. يافته‎ها نشان مي‎دهد كه سه بعد ظرفيت كسب دانش مشتري، ظرفيت به‎كارگيري دانش مشتري و ظرفيت سازماندهي دانش مشتري با ظرفيت جذب دانش مشتري ارتباط دارد و در اين ميان، ظرفيت سازماندهي از بيشترين همبستگي با مفهوم ظرفيت جذب دانش مشتري برخوردار است.

Today, customer knowledge is one of the most important resources to innovation and organizations whose capabilities should be improved to absorb this knowledge. The acquiring and applying the customer knowledge are not facile and all forms of the customer information and knowledge do not result value creating. Thus, current study introduces a model to measure Customer Knowledge Absorptive Capacity (CKAC). Hence, a survey using exploratory factor analysis and confirmatory factor analysis are conducted to determine dimensions of CKAC concept and verify the proposed model. To show the efficiency of model, a case study is presented in a food company. The results demonstrate CKAC is related to customer knowledge acquiring capacity, customer knowledge organizing capacity and customer knowledge employing capacity dimensions. Also, the Customer Knowledge Organizing Capacity has the highest correlation with the concept of customer knowledge absorptive capacity.