اثربخشي آموزش راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان توام با درمان متادون بر بهبود كيفيت زندگي مردان با سو مصرف مواد

THE EFFECTIVENESS OF TRAINING COGNITIVE EMOTION REGULATION SRATEGIES AND METHADONE TREATEMENT ON IMPROVING THE QUALITY OF LIFE OF MEN WITH SUBSTANCE USE

پيش‌زمينه و هدف: در درمان سو مصرف مواد مداخله همه‌جانبه لازم است. يكي از مداخله‌ها به همراه با درمان‌هاي پزشكي آموزش راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان است كه كمتر مورد توجّه قرار گرفته است. هدف از اين پژوهش بررسي اثربخشي راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان به همراه با مصرف متادون بر افزايش كيفيت زندگي مردان مبتلا به سو مصرف مواد در شهر اروميه بود. مواد و روش: طرح اين پژوهش آزمايشي و از نوع پيش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه كنترل بود. نمونه شامل 32 مرد مبتلا به سو مصرف مواد تحت درمان با متادون بود كه به شيوه تصادفي ساده انتخاب شدند و در دو گروه آزمايشي (16 نفر) و كنترل (16 نفر) قرار داده شدند. هر دو گروه تحت درمان با متادون بودند. امّا گروه آزمايش علاوه بر درمان با متادون 12 جلسه يك ونيم ساعته آموزش راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان را دريافت كرد. براي جمع‌آوري داده‌ها از پرسش‌نامه كيفيت زندگي فرم كوتاه و براي تجزيه‌وتحليل داده‌ها از روش كوواريانس استفاده شد. يافته‌ها: نتايج نشان داد كه در خرده مقياس‌هاي كيفيت زندگي ازجمله روابط بين فردي، سلامت فيزيكي و ملزومات زندگي نمره‌هاي افراد گروه آزمايشي به‌طور معناداري بالاتر از نمره‌هاي گروه گواه بود. اجراي برنامه آموزش راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان موجب افزايش كيفيت زندگي در گروه آزمايش گرديده است. نتيجه‌گيري: دشواري در تنظيم هيجان‌ها يكي از مشكلات افراد سو مصرف‌كننده مواد است و آموزش نحوه‌ي ابراز صحيح و تنظيم هيجان‌ها به شيوه‌ي شناختي مي‌تواند در كاهش مشكلات آن‌ها و افزايش كيفيت زندگي به‌خصوص در مولفه‌هاي روابط بين فردي، سلامت فيزيكي و ملزومات زندگي موثر واقع گردد.

Background & Aims: In substance use treatment, total intervention is necessary. One of the interventions associated with medical treatment is the training cognitive emotion regulation strategies that have received less attention. The main objective of this study is to check the effectiveness of cognitive emotion regulation strategies on increasing the quality of men’s life treated with methadone in Urmia. Materials & Methods: In an experimental design with pre-test/post-test with control group paradigm, a sample of 32 patient with hypertension were selected by available sampling method and randomly were assigned to two experimental (n=16) and one control groups (n=16). The measurement tool was World Health Organization-Quality of life (SF-36) Short term Questionnaire. Each group was in drug therapy but the experimental group participated in 12 sessions of training cognitive emotion regulation strategies while the control group did not receive any treatment. The mean scores of the two groups were compared through analysis of covariance (ANCOVA). Results: Based on the findings of this research, it was clear that in subscales of life’s quality, including interpersonal relationships, physical health and essentials of life, the scores of experimental group were significantly higher than the control groups. Conclusions The findings of this study suggest that the difficulties in emotional regulations is one of the problems in addict people, and learning how to express emotions regulation correctly and cognitively can be effective in reducing problems and improving the quality of life.