عنوان مقاله :
بررسي اختلافات ابوالحسن اشعري و امام فخررازي
عنوان فرعي :
Illustrating the differences among Ash’ari and Imam Fakhr Razi
پديد آورندگان :
محمدپور، محمد نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1390 شماره 26
رتبه نشريه :
فاقد درجه علمي
كليدواژه :
ابوالحسن اشعري , اختلافات كلامي , انديشه سياسي , دلايل اختلافات , فخررازي , ويژگيهاي عصر
چكيده فارسي :
اين مقاله بررسي اختلافات ابوالحسن اشعري و امام فخررازي را دنبال ميكند كه به رغم وابستگي به دو نظام فكري مشابه، در پارهاي از موارد، باهم اختلافنظرهايي دارند. قسمت اول اين مقاله به بيان اختلافهاي كلامي آنها در باب مسايلي چون صفات خدا، جبر و اختيار و ... و همچنين نگرش آنها به فرقههاي مختلف و قسمت دوم به بيان دلايل اختلافهاي آنها مثل پيشرفت كلام اشعري، نگرش به قرآن در انديشههاي آنها و ويژگيهاي عصرآنها و ... ميپردازد. ابوالحسن اشعري در كتابهاي مختلف خود بعد از انصراف از معتزله، ايرادهاي زيادي را به نحله معتزله گرفت. از مهمترين ايرادها مسيله تاويل و استفاده از آراي فيلسوفان توسط معتزله بود و هرچند وي در برخي از مواضع خود چون اثبات وجود خدا به عقلگرايي رفته، اما شكي نيست كه وي انگيزه فلسفي شدن كلام را نداشته است. با اين وجود سنتگرايي در فرايند زندگاني وي استمرار داشت، مكتب كلامي وي به رغم اختلافات ظاهري با حنبليها استمرار انديشه آنها به شمار ميرفت. در مقابل فخررازي انديشمندي بود كه كلام را به عقلگرايي نزديك كرد و در اين راه ذهن جستجوگر، نقاد و فعّال وي تاثير فراوان داشت؛ زيرا وي نميتوانست به يك عقيده ثابت بماند. چند نظريهاي را به عنوان حقيقت ميپذيرفت، اما جستجوگري دوباره او را به قبول انديشهاي ديگر ميكشاند و در اين امر، آشنايي با آثار فيلسوفان و تاثيرپذيري از آنها، ويژگيهاي عصر وي، گرايش به عقلگرايي و ... تاثير بسزايي داشت. بنابراين طبيعي است كه وي رديهها و انتقاداتي بر فيلسوفان، حنبليها و ديگر فرق بنويسد و از تاثير اين عوامل است كه در برخي مسايل با ابوالحسن اشعري كه به مذهب وي است، اختلاف پيدا ميكند و او را به باد انتقاد ميگيرد.
چكيده لاتين :
This article is examining differences between Abolhasan Ash’ari and Imam Fakhr Razi which they belong to same thinking system but had disagreements in some points. The first section of this article would explain their Kalami differences in subjects such as virtues of God, Fatalism and Free will and … also their approach through different sects. In the second section [the article] would discuss reasons of their disagreements such as improvement of Kalam of Ash’ari, approach to Qur’an in their thoughts and features of their time and …. Abolhasan Ash’ari in his various books criticized Mo’tazeleh after renunciation from them. The most important point was the issue of Ta’vil and using philosophers ideas by Mo’tazeleh thoughts, and he in some points go to intellectualism attitude such as in proof of God’s existence but there is no doubt that he had not had motion to make Kalam as a philosophy. However traditionalism (Sonnah) had continuity in process of his life, and his Kalami’s system despite of all outward differences with Hanbalis was a continuous point for their thoughts. At the contrary Imam Fakhr Razi was a thinker who linked Kalam to intellectualism and in this path his searching, active and critic mind was effective, because he couldn’t merely stay on one idea. He accepted some theories as a truth but his searching [mind] again made him to accept another idea, and in this case points such as becoming familiar with philosophers’ works and getting effect from them, features of his time, his tendency to intellectualism and… had a great effect on him. Therefore it is natural that he criticized philosophers, Hanabalis and other sects and because of these influences had differences with Abolhasan Ash’ari in some points who had a same religion with him however he criticized him a lot.
چكيده عربي :
يدرس المقال هذا نقاط الخلاف بين ابي الحسن الاشعري والامام فخر الدين الرازي، العالمين اللذين تختلف وجهات نظرهما احيانا مع انهما ينتميان الي منظومه فكريه مماثله. يتناول الجز الاول خلافاتهما الكلاميه حول قضايا تتعلق بصفات الله، والجبر والاختيار، وكذلك نظرتهم الي مختلف الفرق والنحل المذهبيه. اما الجز الثاني فيتطرق الي اسباب خلافهما مثل تطور الكلام لدي الاشعري، والنظره الي القرآن في افكارهما، وسمات عصرهما. بعد ان ترك ابو الحسن الاشعري معسكر المعتزله بات ياخذ كثيرا علي مدرسه الاعتزال. ومن بين اهم ما انكر عليهم قضيه تاويل القرآن واخذهم بآرا الفلاسفه. فمع انه سار علي خطي المذهب العقلي في بعض القضايا مثل اثبات وجود الخالق، لكن لا شك ان الاشعري لم يكن يريد ان يتخذ الكلام طابعا فلسفيا. وقد استمر التمسك بسنن ومذهب السلف في مختلف مراحل حياته العلميه، ومع ان مدرسته الكلاميه تتباين ظاهريا مع الفكر الحنبلي، لكنها تعتبر استمرارا لهذا الفكر.
اما فخر الدين الرازي فهو عالم جعل الكلام يقترب من المذهب العقلي بفضل فكره المستكشف، والثاقب، والنقاد. فالرازي لم يقدر علي ان يرسخ فكره لوجهه نظر واحده. فمع قبوله ببعض النظريات، كانت رحله الاستكشاف والبحث تجره الي قبول فكره اخري. وقد لعب معرفته باعمال الفلاسفه وتاثره منهم، وسمات عصره، ونزعته الي المذهب العقلي دورا ملحوظا في هذه العمليه. فلا غرو ان نري يبادر الي نقد والرد علي الفلاسفه، والحنابله، والفرق الاخري. فمثل هذه العوامل جعلته يختلف مع ابن طايفته ابي الحسن الاشعري في عدد من القضايا وياخذ عليه.
عنوان نشريه :
مطالعات تقريبي مذاهب اسلامي
عنوان نشريه :
مطالعات تقريبي مذاهب اسلامي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 26 سال 1390
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان