عنوان مقاله :
ساختار و محتوا در دو داستان «ترس» نجيب محفوظ و «بياباني» محمود دولتآبادي
عنوان فرعي :
دراسه الشكل و المضمون لقصه الخوف لنجيب محفوظ و قصه بياباني لمحمود دولتآبادي «و؛ نموذجاً»
پديد آورندگان :
صالحي، پيمان نويسنده استاديار گروه زبان و ادبيات عربي دانشگاه ايلام Salehi, Payman
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 2015 شماره 34
كليدواژه :
نجيب محفوظ , Naguib Mahfooz , Comparative Literature , DesertMan , Formalistic criticism , DolatAbadi , Short story , الخوف , الشكل , المضمون , بياباني , محمود دولتآبادي , محتوا , ساختار , Dread
چكيده فارسي :
بررسي تطبيقي ساختار و محتواي دو داستان كوتاه بياباني دولتآبادي و ترس(الخوف) محفوظ نشان ميدهد كه در بياباني، كثرت شخصيتها، حجم بلند داستان و اپيزودهاي متعدد باعث شده تا داستان يادشده طرح چندان مناسبي نداشته باشد؛ اما داستان الخوف، با پيروي از الگوي خطي پراپ، طرح كاملاً مناسبي دارد و برخلاف بياباني، تعدد شخصيتها در الخوف از كيفيت آن نكاسته و هر يك از آنان با كنشهاي خود در شكلگيري گرههاي داستاني، گرهگشايي و پيشبرد روند داستان، موثرند. برخلاف محفوظ، دولتآبادي از شيوه توصيف غيرمستقيم شخصيتها نيز بهره بردهاست و گاهي اوقات اين توصيف غيرمستقيم از لحاظ هنري، پختهتر ميشود؛ بهگونهايكه ديگر راوي، توصيفگر خصوصيات افراد نيست، بلكه بسياري از توصيفات، بهوسيله ساير شخصيتها ارايه ميشود. در اين دو داستان، تسلط فراوان دولتآبادي نسبت به محفوظ، در ديالوگنويسي كاملاً نمايان است. ازجمله خصوصيات نثر دو نويسنده، استفاده زياد از جملات كوتاه، ضربالمثلها و واژگان محلي است ولي نثر محفوظ، به دور از كلمات و فحشهاي ركيك است. پايان بياباني، باز و روبهگسترش است و الخوف، پاياني بسته اما تراژيك دارد.
چكيده لاتين :
The following research tries to criticize the two short stories “DesertMan” by DolatAbadi and “Dread” by Mahfooz in a formalistic way. Results show that these two writers reveal the crisis from the beginning and so the reader will not face a boring prologue in the start. In DesertMan numerous characters, long storyline, and different episodes makes a bad outline. But the Dread’s incidents and events are shown in a way of cause and effect. Unlike DesertMan in Dread, the great number of characters has not reduced the quality of the story and each one of them effect the outline of the story with their actions. In the two stories, the high ability of DolatAbadi in comparison to Mahfooz in writing the dialogues is clear. Among the features of DolatAbadi writing is the numerous short sentences. Among the features of Mahfooz writing is accuracy in showing the sensation to the inner layers of the story, and unlike DolatAbadi he doesn’t use swearing. The vast look of the two writers in Realism has made them see the future better and see the social and history clearer. DesertMan has an open end but Dread has a closed but tragic end.
چكيده عربي :
الدراسه المذكوره حاولت جاهده ان تبحث و تنقد من الناحيه الشكليه والمضمونيه وعلي اساس المذهب الامريكي قصتين صغيرتين؛ «بياباني» لمحمود دولتآبادي و«الخوف» لنجيب محفوظ مستفيده من منهج التوصيف والتحليل وقد توصل الي النتايج التاليه: في قصه بياباني،كثره الشخصيات، والقصص المتنوعه فيها ادت الي ان هذه القصه ليست ذات حبكه مناسبه؛ لكن قصه الخوف التي تتابع منهج پراپ، لها حبكه مناسبه؛ بمعني ان الحوادث تاتي متتاليه بشكل مترابطه ومتصله بعضها ببعض.
خلافاً لقصه بياباني،كثره الشخصيات في قصه الخوف لم يسفر عن ضعف القصه و لم يقلل من شانها و كل هولا الشخصيات له تاثيرات في القصه مع ازماتهم وحلولها.كان دولتآبادي قد اعتمد علي طريقه غير المباشره مهتمّاً بابراز الملامح الخارجيه للشخصيه وبعض الاحيان هذا الوصف قد اصبح اكثر فنياً حيث ان الراوي لايكون موصوفاً خصايص الاشخاص ووصف الشخصيات يرسم من قبل شخصيات اخري. في هاتين القصتين الصغيرتين كان قد بدي واضحاً سيطره بياباني العاليه بالنسبه الي محفوظ في كتابه السيناريوهات. من خصايصهما النثريه؛ الاستفاده الاكثر من الجمل القصيره، المثل والكلمات العاميه ولكن نثر محفوظ ليس فيه كلمات بذييه ردييه. تنتهي قصه بياباني بنهايه منفتحه واما قصه الخوف لها نهايه محسومه ذو طابع تراجيدي.
عنوان نشريه :
الجمعيه العلميه الايرانيه للغه العربيه و آدابها
عنوان نشريه :
الجمعيه العلميه الايرانيه للغه العربيه و آدابها
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 34 سال 2015
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان