عنوان مقاله :
واكاوي مسيله سعادت از ديدگاه ابن رشد
عنوان فرعي :
Exploration of Felicity in Ibn Rushd’s View
پديد آورندگان :
قمي، محسن نويسنده عضو هييت علمي دانشگاه باقرالعلوم , , موسويپور، سيّدمحمّدحسين نويسنده عضو هييت علمي دانشگاه خوارزمي ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1393 شماره 21
كليدواژه :
سعادت , پيشفرض ها , انواع سعادت , مشخصات , معناشناسي , مولفه ها , ابن رشد
چكيده فارسي :
ابن رشد اندلسي، بعد از ابن طفيل و ابن باجّه، از فلاسفه و متفكران جامعالاطراف در حوزه غرب اسلامي در سده ششم است. مطالعه آثار ابن رشد هر خواننده اي را به اين درك رهنمون مي سازد كه وي، علاوه بر حكمت نظري، در حكمت عملي نيز آرا و انديشه هاي قابل توجهي دارد. از آنجا كه انديشه هاي عملي ابن رشد تاكنون به صورتي كم رنگ مطرح بوده است، اين مقاله در صدد است مسيله سعادت را، به عنوان يكي از مسايل مهم در حوزه نظريات هنجاري اخلاق، به روش توصيفي ارايه نمايد. براي تحقق اين هدف، در اين مقاله تلاش مي شود، پس از نگاه معناشناختي به مفهوم سعادت، به تبيين مشخصات، مولفهها، پيش فرض ها و انواع سعادت پرداخته شود. ابن رشد سه مشخصه خير، خير برتر و خودبسندگي را براي سعادت قايل است. به نظر مي رسد كه ماهيت سعادت از ديد ابن رشد ماهيتي چند مولفه اي با رويكرد غايتِ جامع باشد، نه ماهيتي تك مولفه اي با رويكرد غايتِ غالب. همچنين، پذيرش مسيله سعادت در ابن رشد مشتمل بر پذيرش چند پيش فرض از قبيلِ غايت مندي افعال، وحدت غايات، ارتباط آن با كمال و نظريه فضيلت است.با توجه به اين مشخصات و پيش فرض ها، ابن رشد بر اين عقيده است كه سعادت انواع گوناگوني مانند سعادت علمي و نظري، عملي، متافيزيكي، فردي و اجتماعي، دنيوي و اخروي، حقيقي و ظني، فطري و اختياري است.
چكيده لاتين :
After Ibn Tofeil and Avempace, Ibn Rushd an Andalusian polymath, continued the crucial task of philosophy in the west of Islamic territory in 12th century. By studying his works one is led to his novelty and interesting thought in both of theoretical and practical philosophies. Using descriptive method, the present article is to draw attention to one issue in his practical thoughts namely felicity as an important problem in the domain of normative ethics. To this end it is essential to explain the characteristics, components, presuppositions and types of felicity. Ibn Rushd lists three qualities of goodness, supreme good and self-sufficiency for felicity. It seems that the nature of felicity is of several ingredients oriented toward single inclusive purpose. To him felicity presupposes purposefulness of acts, unity of ends, its relation with perfection and the theory of virtue. On the basis of these considerations, Averroes held felicity of various types such as theoretical, practical, metaphysical, individual, social, worldly and otherworldly, certain and conjectural, innate and volitional sorts of felicity.
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 21 سال 1393
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان