تيوري‌هاي بد مديريت اقدامات خوب مديريت را تخريب مي‌كند

Bad Management Theories Are Destroying Good Management Practics

اخيراً بسياري از دانشمندان نگراني خود را از وضعيت فعلي تحقيق و آموزش مديريت اعلام كرده‌اند. در مجموع بحث‌هاي آنها بر تاثير اندك تحقيقات مديريتي بر اقدامات مديريت و عدم اثربخشي آموزش مديريت در عملكرد كسب و كار دانشجويان، متمركز است. تظاهر به دانش و نگرش‌هاي ايديولوژي‌محور از طريق فرايند هرمنوتيك دوگانه، در اقدامات مديريت به نتايج منفي منجر شده است. برخلاف تيوري‌هاي علوم فيزيكي، تيوري‌هاي علوم اجتماعي به سمت خود – تحققي گرايش دارند. اين مقاله بيان مي‌كند كه تحقيقات آكادميك مربوط به رفتار تجاري و مديريت، تاثير بسيار زياد، و البته منفي، در عمل مديريت داشته است. به نظر مولف، مخصوصا با رواج تيوري‌هاي ملهم از ايديولوژي‌هاي غيراخلاقي، مدارس كسب و كار به‌صورت فعال، دانشجويان خود را از داشتن هر نوع حس مسيوليت اخلاقي رها كرده‌اند.

Several scholars have recently voiced their concerns about the current state of management research and pedagogy. In the main, their arguments have focused on the lack of impact of management research on management practice and the lack of effectiveness of management education for business performance of students. The pretence of knowledge and ideologygloomy vision would lead to any consequences for management practice through the process of double hermeneutic. Unlike theories in the physical sciences, theories in the social sciences tend to be self-fulfilling. In this article, it is argued that academic research related to the conduct of business and management has had some very significant and negative influences on the practice of management. More specifically, by propagating ideologically inspired amoral theories, business schools have actively freed their students from any sense of moral responsibility.