مقايسه حقيقت محمدي در ابن‌عربي با لوگوس فيلون

The comparison of the Mohammadi-Reality In Ibn-e-Arabi with Philon’s Logos

درباره منابع الهام ابن‌عربي بحث‌هاي زيادي صورت گرفته است؛ يكي از متفكراني كه از او به عنوان منبع الهام ابن‌عربي ياد مي‌كنند، فيلون اسكندراني است. در اين مقاله تلاش بر آن است تا با محوريت لوگوس در فيلون و حقيقت محمدي در ابن‌عربي، به شباهت‌ها يا تفاوت‌هاي آن دو اشاره شود؛ البته بي‌آن‌كه در صدد اثبات تاثيرپذيري ابن‌عربي در محورهاي يادشده از فيلون باشيم. هر دو متفكر، توصيف‌ها و كاركردهايي از لوگوس و حقيقت محمدي به دست داده‌اند كه در بادي امر، شبيه به نظر مي‌رسد. از سه وجه مي‌توان به لوگوس و حقيقت محمدي نظر افكند: از وجهه نظر وجودشناسي؛ از منظر شناخت‌شناسي؛ و در نهايت، از ديدگاه كاركردي يا ارزشي. از منظر وجودشناسي، ارتباط آن دو با خدا، جهان و انسان بررسي مي‌شود؛ از منظر شناخت‌شناسي، نقش آن دو در شناخت انسان و وحي بررسي مي‌شود؛ و از ديدگاه ارزشي يا كاركردي، به اين پرسش پاسخ داده مي‌شود كه با فرض لوگوس و حقيقت محمدي، چه مشكلاتي حل مي‌شود.

There have been numerous debates about source of Inspiration in Ibn-e-Arabi Ideas. One of thinker who resemble him as a source of inspiration is Philon Eskandarani. In this research, our attempts belongs to indicate resemblance and probably different between them, Of course, without intending to prove the influence of Ibn-e-Arabiʹ ideas about Philonʹ propositions. They deal with description and function of Logos and Mohammadi-Reality and in this stage, it seems that they are similar to each other. We regard Logos with three dimension: Ontological, Epistemological and Functional or Value view. In Ontological idea, Their relation with God, Universe and Human being, In Epistemological dimension, Their function of human knowledge and revelation are the subjects we discuss about them and finally, In Functional or Value Idea, we give some answers to this question that "with hypothesis of Logos and Mohammadi-Reality which problems can be solved".