بررسي ديدگاه مديران شركت هاي خصوصي درباره حمايت مالي از ورزش به عنوان ابزار بازاريابي

Investigation of Attitudes of Managers in Private Companies towards Sport Sponsorship as an Advertising Tool

در پژوهش حاضر، ديدگاه مديران شركت هاي خصوصي در مورد حمايت مالي از ورزش به عنوان ابزار بازاريابي بررسي مي-شود. روش پژوهش توصيفي – پيمايشي و از نوع پژوهش هاي كاربردي است. جامعه آماري كليه مديران ارشد (مديرعامل، مدير مالي يا مدير فروش) شركت هاي خصوصي (توليدي) بزرگ در شهرستان اصفهان هستند كه در يك سال اخير شركتشان حامي مالي ورزشي نبوده است. نمونه آماري برابر با جامعه آماري در نظر گرفته شد. ابزار اندازه گيري پرسشنامه محقق ساخته بود كه روايي محتوايي آن را استادان و كارشناسان خبره مديريت ورزشي تاييد كردند و پايايي آن از طريق ضريب آلفاي كرونباخ 90/0 به دست آمد. براي تحليل استنباطي داده هاي به دست آمده از روش آماري T تك متغيره استفاده شد. نتايج نشان داد مديران شركت هاي خصوصي كه حامي مالي ورزشي نيستند، حمايت مالي را به عنوان ابزار مطلوب بازاريابي و تبليغاتي، براي شركت ها موثر نمي دانند. ديدگاه مديران با ميانگين 1/66، موكد ضعف حمايت مالي به عنوان ابزار مطلوب بازاريابي بود (05/0 < P). از يافته هاي پژوهش مي توان نتيجه گرفت كه ايجاد فضاي مناسب براي نام و نشان حاميان ورزشي در ميادين و رويدادهاي ورزشي و گسترش پوشش رسانه اي مطلوب رويدادها كه موجب شناخت حمايت مالي ورزشي به عنوان ابزار مطلوب بازاريابي مي شود. به-منظور جذب سرمايه گذاري صاحبان صنايع و بخش خصوصي در ورزش قهرماني، مفيد و لازم است.

The purpose of this study was to investigate the attitudes of managers in private companies towards sport sponsorship as an advertising tool. The method of this study was descriptive and survey and it was practical. The statistical population of research included all chief managers (executive officers, financial officers or sales officers) of private large productive companies in Esfahan that were not sport sponsors for one year. Statistical sample equaled statistical population. A researcher-made questionnaire was used to collect data; the content validity was approved by sport management experts and professors and reliability was determined by Cronbach’s alpha as 0.90. For inferential analysis of data, t test was used. The results showed that chief managers of those private companies that were not sport sponsors believed that master sport sponsorship was not a suitable marketing or advertising tool. Mean score of managers’ attitude was 1.66 which showed the weakness of sponsorship as a suitable advertising tool (P < 0.05). It can be concluded that to attract private companies and industries to invest in sport championship, it is necessary to allocate optimal space for name and brand of sport sponsors in sport fields and events and to promote media coverage of sport events which introduces sport sponsorship as a suitable advertising tool.