رابطه حقيقت و سياست در انديشه فرديد

The Relationship BetweenTruth and Politicsin Fardidʹʹs Thought

يكي از مهم ترين مفاهيم فلسفي و عرفاني كه «احمد فرديد»، نظريه پردازي درباره آن را با عنوان حكمت تاريخ يا «حكمت اُنسي» مطرح كرده است، مفهوم «حقيقت» است. انديشه حقيقت براي فرديد آن‌قدر مهم و اساسي است كه كل فضاي فكري و انديشگي او را درباره تمامي موضوعات از هستي‌شناسي تا معرفت‌شناسي و انسان‌شناسي در برمي‌گيرد. به بيان ديگر، محوري‌ترين موضوع براي ورود در ساحت انديشه‌ورزي فلسفي، عرفاني و سياسي در نزد فرديد، دستيابي به حقيقت است. از طرف ديگر فرديد هر چند به صورت مشخص فيلسوف سياسي محسوب نمي‌شود، ديدگاه هاي او درباره تاريخ مي‌تواند نتايج سياسي داشته باشد. از اين رو مسايل مربوط به اجتماع و سياست نيز تا آنجايي كه بتوانند با حقيقت ارتباط پيدا كنند، ارزشمند و اخلاقي و در خور توجه مي‌گردند و چنانچه فلسفه سياسي يا انديشه ورزي سياسي نتواند به حقيقت موضوع مورد بررسي نزديك شود، سزاوار نقد و انتقاد و در برخي موارد، رد و نفي قرار مي‌گيرد. فرديد در نظريه پردازي حكمت تاريخ، ارتباط پيچيده و ناگسستني ميان حقيقت و سياست برقرار مي‌كند و شناخت امر سياسي را مشروط به درك حقيقت مي‌كند. بدين ترتيب او معناي جديدي از سياست ارايه مي‌كند كه در علم سياست و انديشه سياسي، كمتر مورد توجه و تحليل قرار گرفته است. مهم‌ترين تضمن سياسي حقيقت محوري در نظريه حكمت انسي فرديد، ناديده گرفتن و بي توجهي به مقوله كنش سياسي است كه باعث تغيير ماهيت و مفهوم امر سياسي و دگرگوني و تبديل كنش سياسي به كنش عرفاني و سلوك نفساني مي‌شود. نوشته حاضر ضمن توصيف و تحليل انديشه فرديد در باب حقيقت، چگونگي ارتباط و تاثيرگذاري اين مفهوم كليدي را در نظريه حكمت انسي و تاريخ معنوي فرديد بر امر سياسي و كنش سياسي بررسي و تحليل مي كند.

One of the most important philosophical and mystical concepts which Ahmad Fardid had brought up theorizing about it under the title of theosophy, is the concept of truth.the concept of truth is so important for Fardid that it embraces his whole contemplative atmosphere about all subjects from cosmology to theology and anthropology.In other word, one of the most basic subjects for becoming familiar with philosophical, mystical and political thoughts in Fardidʹs viewpoint knows the truth. However, on the other way,Fardid isnʹt considered political philosopher specifically. His viewpoint about history can have political consequences. So, issues relate to society and politics would be considered precious, moral and noteworthy to the extent to which they are connected to the truth and if political philosophy couldnot get near to the truth of the subject under investigation, it would become subject to criticism and in some cases being rejected. In theorizing the theosophy of history, Fardid makes a complicated and impregnable connection between the truth and politics and considers understanding of the truth prior to knowing the political subject. So he represents a new definition of politics which has been less taken into interpretation. The most important political implication of truth in Fardid theosophy viewpoint is to ignore and pay no attention to political action which causes the change in the essence and meaning of the political and causes the transformation and conversion of political action into mystical andspiritual act. The present text describes and interprets Fardidʹs thought in the case of truth and investigates the relationship and influence of this key concept in Fardidʹs theosophy and spiritual history on the political and political action.