تحليل نظري وضعيت مطلوب تصاعدي بودن ماليات‏هاي مستقيم و غير مستقيم با الهام از زكات و خمس

Aspect Inspired by Khums and Zakah Theoretical Analysis of Direct and Indirect Taxes Progressivity

رشد اقتصادي و توزيع عادلانه درآمد دو هدف مهم هر اقتصادي به شمار مي‏روند. از آنجا كه ماليات ابزار سياستي بسيار مهمي است كه اثر آن بر متغيرهاي زيادي از جمله نظام انگيزشي و انتخاب كار، فراغت و در نتيجه رشد اقتصادي، تركيب توليد ناخالص داخلي و تغيير نسبت مصرف به توليد ناخالص داخلي، توزيع درآمد، بودجه دولت، و حتي محيط زيست قابل توجه است؛ نظام مالياتي از حساسيت خاصي برخوردار است. اين مقاله با تامل در دو فرع عبادي- مالي اسلام، زكات و خمس، و درسي كه مي‏توان از اين دو گرفت، درصدد است راهبردي جهت تنظيم نظام ماليات اسلام ارايه دهد. هدف اين راهبرد افزايش هم زمان رشد اقتصادي و توزيع درآمد عادلانه است. همان گونه كه يان تينبرگن برنده جايزه نوبل نشان داده است كه براي تحقق اهداف اقتصادي چندگانه بايد به تناسب هر هدف، ابزاري را استخدام نمود (تينبرگن، 1956: 6)، اين مقاله درصدد است كه نشان دهد اسلام براي تحقق دو هدف متفاوت در تنظيم نظام ماليه چه تدبيري انديشيده است.

Economic development and fair income distribution are two significant objectives of every economy. Since tax is a very important instrument for policy making which has considerable effects on many variables such as motivational system and job selection, leisure time and as a result economic growth, Gross Domestic Product (GDP) and Ratio of consumption to GDP, income distribution, government budget and even environment; Tax system is of particular sensitivity. By reviewing Khums and zakah, this paper seeks to develop a strategy for regulating Islamic finance. The strategy’s objective is to increase economic development and fair income distribution simultaneously. As the noble prize winner indicates an instrument should be employed for realizing multiple economic objectives proportionate to each of them”. This paper is going to show that Islam devises a solution to make these two objectives realized.