سياست نيوايدياليستي اوباما و بررسي تاثير آن بر بحران كاركردي سازمان ملل

ازهمان ابتداي تشكيل سازمان ملل متحد كه امريكا حمايت خود را نصيب اين سازمان كرد، با درك اين واقعيت بود كه اين نهاد بين‌المللي كم هزينه‌ترين ومشروع‌ترين وسيله اعمال ارزش‌هاي امريكا در صحنه جهاني و حفاظت از منافع امريكا است؛ اما امروزه بسياري از كارشناسان بر اين باورند كه سازمان ملل متحد در دستيابي به مهم‌ترين هدف خويش، يعني حفظ صلح و امنيت بين‌المللي ناكام مانده است. با مفروض قرار دادن اين موضوع، مقاله حاضر به دنبال بررسي بحران كاركردي سازمان ملل متحد با رويكرد نيوايده آليستي در دوران باراك اوباما بوده است. منطق نيوايده آليسم ايجاب مي‌كند كه سياست خارجي امريكا چندجانبه‌گرايي همكاري جويانه را در پيش گيرد و تحت اين سياست، حضور موثر در نهادهاي بين‌المللي از جمله سازمان ملل، متضمن منافع ملي امريكا محسوب مي‌شود. در مقاله حاضر با پيش فرض مناسب بودن رويكرد نيوايدياليسم براي بررسي عوامل بحران كاركرد سازمان ملل متحد در مقايسه با ساير نظريه‌ها و رويكردهاي روابط بين‌الملل، تلاش شده است تا با استفاده از شاخص‌هاي اين رويكرد، سازمان ملل متحد از لحاظ كاركرد مورد بررسي قرار گيرد. با استفاده از اين روش، غير دموكراتيك عمل كردن سازمان ملل و تضعيف نقش سازمان ملل از جانب امريكا به مانند مسيله هسته‌اي ايران، به عنوان عوامل بحران كاركرد سازمان ملل متحد در دوران باراك اوباما شناسايي و مورد بررسي قرار گرفته‌اند. اين مقاله با روش تحليلي- تبييني صورت پذيرفته است.