شماره ركورد :
766851
عنوان مقاله :
تحول نظام مُفتي ـ مُستفتي تشيع در ايران روزگار مغولان
عنوان فرعي :
Transformation of Shia Mufti-Mustafti System in Iran during Mongol Era
پديد آورندگان :
پرگاري، صالح نويسنده دانشيار گروه تاريخ Pargari , Saleh , سليمانيان، مسلم نويسنده دانشجوي دكتري‌ تاريخ Soleimanian, Moslem
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1393 شماره 15
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
27
از صفحه :
39
تا صفحه :
65
كليدواژه :
تشيع , دوره مغولان , خواجه نصيرالدين طوسي , علامه حلي , نظام مفتي ـ مستفتي , مكتب حله , مرجعيت شيعي
چكيده فارسي :
پس از سقوط خلافت (656 ق)، دگرگوني بزرگي در جهان اسلام رخ نمود؛ بهويژه بر اثر روي‌گرداني مغولان از تسنن، گرايش برخي از ايلخانان به تشيع و فراهم آمدن زمينه نشاط علمي براي فقيهان اصولي شيعه، اوضاعي پديدار شد كه ساختار بسيط نخستين و نامتمركز نظام مفتي ـ مستفتي شيعه را به ساختاري منسجم و متمركز بدل كرد. اين دوره را مي‌توان دوره نظام‌مند شدن فقه سياسي شيعي در چهارچوب فقه اجتهادي دانست. ساختار مرجعيت، حلقه اتصال سنّت كهن به سنّت جديد در اين دوره بود. از اين‌رو، موازي با تغيير و تحولات نوپديد، آرام آرام آثاري در انديشه شيعي در اين برهه تاريخي، توليد يا باز توليد يا نقد مي‌شد. اين دوره به سبب اوضاع اجتماعي و تاريخي‌اش، نظريه و عمل عالمان شيعه را به يك‏ديگر نزديك كرد؛ چنان‏كه علماي شيعي براي پاسخ‌گويي به نيازهاي جديد جامعه، انديشه فقهي و كلامي را بيشتر در حوزه عمل اجتماعي و سياسي اماميه به خدمت مي‏گرفتند. بي‌گمان آغازگر اين روند در دوره مغولان، علمايي همچون خواجه نصيرالدين طوسي (م 672 ق)، محقق حلي (م 674 ق)، علامه حلي (م 726 ق) و شهيد اول (م 786 ق) بودند كه با نزديك شدن به ساختار قدرت سياسي و بهره‌گيري از اوضاع ياد شده و با تلاشي گسترده توانستند به نشر و پراكنش تفكر شيعي بپردازند. اين مقاله، علل اين تحول بنيادين (تغيير روي‌كرد سياسي و كنش‌گري اجتماعي فقه شيعي) را تبيين و تحليل مي‏كند. بر پايه يافته‏هاي اين پژوهش، دگرگوني‏هاي سياسي، فكري و فرهنگي پس از سقوط خلافت عباسي، به نظام‌مند شدن فقه سياسي شيعي و تحول در نظام مفتي ـ مستفتي انجاميد و موجب شد كه عالمان شيعه از حوزه مباحث نظري فقهي و كلامي محض، به عرصه سياسي و كنش‌هاي اجتماعي رو كنند.
چكيده لاتين :
After the collapse of the caliphate, a complete transformation occurred in the Islamic world; particularly as a result of Mongols’ relinquishment of Sunni religion and Ilkhanids’ tendency towards Shi’ism. Lively academic grounds were prepared for Shia jurists which gradually altered the former un-centralized and vast Mufti-Mustafti system to a solid and centralized one. In other words, Shia political jurisprudence was organized within a jurisprudential framework for the first time. The referential authority connected the old tradition to the new one. In line with novel changes, works on Shia ideology were gradually produced, reproduced and critiqued at this era. This era, due to its socio-historical conditions, made the thoughts and actions of Shia scholars closer to each other, in a way that Shia scholars took more advantage of jurisprudential ideology and Imamate sociopolitical guidelines for meeting the modern needs of the society. Scholars like Khawaja Nasir al-Din al-Tusi, Muhaqqiq al-Hilli, Allamah al-Hilli, and Shahid Awwal were the pioneers of this trend who put lots of efforts into disseminating Shia ideology through approaching political power structure of the time. The present paper aims to explicate the reasons for which such fundamental transformations in political approach and social practice of Shia jurisprudence took place. The findings of the study reveal that political, ideological and cultural transformations after the Abbasids’ fall led to systematization of Shia political jurisprudence as well as transformation in the Mufti-Mustafti system and paved the way for Shia scholars to go beyond pure theoretical jurisprudential-kalami issues and enter socio-political domains.
سال انتشار :
1393
عنوان نشريه :
پژوهش نامه تاريخ اسلام
عنوان نشريه :
پژوهش نامه تاريخ اسلام
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 15 سال 1393
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت