كليدواژه :
تناسخ , معنويت , اباحي گري , دين ستيزي , جنبش هاي معنوي نوپديد , شريعت گريزي , انكار خدا , فرجام گريزي
چكيده فارسي :
از مهمترين مشتركات جنبش هاي معنوي نوپديد كه ره آورد مدرنيته و معنويت گرايي نوين غرب اند شريعت گريزي، رهايي از انجام تكاليف و دستورات الهي در اعمال و رفتار معنوي آنها است.
شريعت گريزي در عرفان هاي نوظهور بر پايه باورهايي بنيان نهاده شده كه دقت در اين مباني حاكي از ضعف فكري بنيانگذاران اين معنويت ها در مباني خداشناسي، هستي شناسي، جهان شناسي، انسان شناسي و راه و راهنما شناسي است.
در اين مقاله برخي از مباني شريعت گريزي اين فرقه هاي معنوي مثل انكار خداوند، دين ستيزي، اعتقاد به تناسخ، خلقتي بي هدف، ترويج اباحي گري و بي بندوباري را مورد بررسي و نقد قرار مي دهيم، تا پندارهاي نادرست آنان كنار زده و نور حقيقت جلوه گر شود. به جهت اينكه پرداختن به همه مكاتب از حد يك مقاله بيرون است، مباني شريعت گريزي را تنها از منظر سه مكتب فعال و تاثير گذار در ايران (اكنكار، اوشو و پائولو كوئليو) بررسي مي كنيم.