سنخيت شناسي همسويگي معنادار روشهاي ارزيابي قرارگاه هاي رفتاري و بازطراحي مبلمان و فضاهاي شهري

Significant similarity between behavior-place and method of urban behavior evaluation for redesign of urban spaces and furniture

امروزه درنظرگيري تعامل فيمابين «كالبد، فعاليت و معنا» كه داراي پيوستاري و همسويگي معناداري با نحوه و چگونگي كاربست فضاهاي شهر بوسيله شهروندان است، از مهمترين پارادايم هاي مفهومي و رهيافتهاي نظري به «بازطراحي فضاهاي شهري» بوده است كه لازم است در حوزه برنامه ريزي و مديريت شهري موردنظر معماران و طراحان شهر قرار گيرد. از سوي ديگر، دستيابي به روشهاي ارزيابي رفتار شهروندان براي بازطراحي دوباره فضاهاي شهري نيز مي تواند ضمن كمك به طراحي محيط هايي پاسخده، از عدم بكارگيري فضا بوسيله شهروندان و توليد فضاهاي غيرسرزنده و ناكارآمد جلوگيري بعمل آورد كه التزام و ضرورت تحقيق حاضر را تشكيل داده است. در مقاله حاضر، به سنخيت شناسي انواع روشهاي ارزيابي رفتارها و قرارگاه هاي رفتاري و ميزان انطباق آنها با بازطراحي دوباره فضا خاصه در ايران پرداخته شده است كه از روش توصيفي- تحليلي و استدلال مبتني بر منطق و روشهاي اسنادي بهره برده است. لذا در پايان ضمن اشاره به معيارهاي بازطراحي دوباره مبلمان و فضاهاي شهري ايران در دوره معاصر به مجموعه معيارهايي اشاره شده و ميزان سنخيت اين روشها با بازطراحي و ارزش گذاري هر يك به اختصار مورد بررسي و تحليل قرار گرفته است.

Today, in terms of interaction between physical activity and meaning to have a significant continuum of how spaces are used by citizens is the concept of paradigms and theoretical approaches to design of urban spaces. It is necessary in the field of urban planning and management of the cityʹs architects and designers. On the other hand, access to the redesigned, re-evaluation procedures for citizens of urban areas can also contribute to the design of responsive environments, the lack of space use by citizens and non-animated production spaces and prevent inefficient. In this paper, the origin of the types of behavior and behavioral bases of their compliance with the properties of space has been redesigned again. The analytic and argument based on logic and documentation methods employed. In the end, pointing to the open standards and urban spaces in contemporary furniture design again to set the criteria mentioned and the origin of these methods to the design of each is briefly analyzed.