مديريت دانش و اصول اخلاقي: واكاوي تبديل دانش در يك سازمان صنعتي

امروزه، موفقيت و پيشگام بودن سازمان ها در يك صنعت، با ميزان دانشي كه سازمان مي تواند توليد كند، ارتباطي مستقيم دارد. از طرفي ديگر، اخلاق، موضوعي مهم و جدي است كه دامنه ي آن به تمام حوزه ها كشيده شده است؛ به طوري كه مي توان از ارتباط مباحث اخلاق و آن پديده ها سخن گفت. مديريت دانش از جمله اين پديده ها است. اين درحالي است كه مطالعات بسياري در زمينه مديريت دانش، انجام شده است، اما بررسي اين موضوع از ديدگاه اخلاقي، ناچيز است. از اين رو، در مقاله حاضر به بررسي تاثيرگذاري اصول اخلاقي بر فرآيند تبديل دانش، پرداخته شده است. در اين راستا، الگوي مفهومي اين تحقيق، بر اساس ادبيات موضوع طراحي و بر مبناي اين الگوي مفهومي، فرضيه هاي تحقيق، ارايه شده است. سپس فرضيه هاي تحقيق، بر اساس داده هاي جمع آوري شده از 94 پرسشنامه و با استفاده از روش الگوسازي معادلات ساختاري، مورد آزمون قرار گرفتند. نتايج تحقيق نشان دهنده ي وجود ارتباطي مثبت و معنادار ميان اصول اخلاقي و فرآيند تبديل دانش است. همچنين، از بين ابعاد كاركردي فرآيند تبديل دانش، رابطه ي اجتماعي شدن، بروني سازي و تركيب، با اصول اخلاقي مستقيم و معنادار است ولي رابطه بين اصول اخلاقي و دروني سازي، معنادار نيست كه در اين تحقيق، دلايلي مبني بر نبود اين رابطه، ارايه شده است.