تحليل رابطه ظرفيت تغيير سازماني و تفكر استراتژيك

The Analysis of Relationship Between Organizational Capacity for Change and Strategic Thinking

در عصر كنوني ظرفيت تغيير سازماني يك قابليت سازماني مهم و استراتژيك و منبعي براي مزيت رقابتي شناخته شده است متفكران استراتژيك سازمان‌ها بايد از فرآيندها و بحران‌هاي روزانه فراتر رفته و توجه خود را بر توسعه ظرفيت سازمان براي پاسخگويي موثر به عدم اطمينان‌هاي محيطي معطوف دارند. در اين پژوهش با جمع‌آوري اطلاعات پرسشنامه‌اي از 29 سازمان دولتي، سطح تفكر استراتژيك و ظرفيت تغيير در آن‌ها ارزيابي شد و رابطه اين دو مفهوم با آزمون همبستگي مورد بررسي قرار گرفت. الگوي مورد استفاده براي ارزيابي تفكر استراتژيك، مدل پنج عنصر تفكر استراتژيك جين ليدكا و الگوي ارزيابي ظرفيت تغيير سازماني، مدل هشت بعدي ويليام جاج مي‌باشد. تحليل‌هاي آماري نشان داد سازمان‌هايي كه سطح تفكر استراتژيك بالاتري دارند، از ظرفيت تغيير سازماني بالاتري نيز برخوردارند. همچنين مشخص شد همبستگي مثبت و معني‌داري ميان هر يك از عناصر پنجگانه تفكر استراتژيك (ديد سيستمي، تمركز بر هدف، فرصت‌جويي هوشمندانه، تفكر در زمان و فرضيه محوري) و ظرفيت تغيير سازماني وجود دارد. بعلاوه نتايج پژوهش وجود همبستگي مثبت و معني‌دار ميان تفكر استراتژيك و هر دو بعد سرمايه انساني و زيرساخت‌هاي اجتماعي ظرفيت تغيير سازماني را تاييد كرد.

In today’s era Organizational Capacity for Change (OCC) is an important and strategic capability and a source of competitive advantage for organizations; therefore the strategic thinkers should go beyond the daily managerial processes and crises to focus on developing the capacity for effective response to the environmental uncertainty. In this study 29 governmental organizations were surveyed. The level of Strategic Thinking and OCC in each organization was evaluated and the relationship between these two concepts was investigated by correlation test. In this research Liedtka’s model of Strategic Thinking and Judge’s model of Organizational Capacity for Change have been used. The results showed that organizations with higher level of Strategic Thinking have greater Capacity for Change. Furthermore, it was determined that there are positive and meaningful correlations between each element of Strategic Thinking (systems perspective, intent-focused, intelligent opportunism, thinking in time and hypothesis-driven) and OCC. The statistical analyses also demonstrate that there are positive and meaningful correlations between Strategic Thinking and both human capital and social infrastructure attributes of OCC.