اثربخشي آموزش راهبردهاي شناختي مبتني برذهن آگاهي در كاهش علايم اختلال استرس پس از ضربه‌ي ثانويه و مشكلات روان‌شناختي همسران افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه

همسران، فرزندان و نزديكان افراد مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه، معمولا در كنار اين مبتلايان، به تدريج علايمي را از خود بروز مي دهندكه به اختلال استرس پس از ضربه ي ثانويه معروف است. هدف پژوهش حاضر، بررسي اثربخشي آموزش راهبردهاي شناختي مبتني بر ذهن آگاهي در كاهش علايم اختلال استرس پس از ضربه‌ي ثانويه و مشكلات روان شناختي آنها بود. بدين منظور در يك طرح نيمه آزمايشي پيش آزمون- پس آزمون با گروه كنترل، 28 نفر مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه‌ ي ثانويه، به طور در دسترس انتخاب و از نظر اختلال استرس پس از ضربه ي ثانويه، افسردگي، اضطراب، استرس، نگرش‌هاي ناكارآمد و افكار خودآيند منفي مورد ارزيابي قرار گرفته و سپس به صورت تصادفي در دو گروه آزمايشي و كنترل كاربندي شدند. گروه آزمايش، طي 8 جلسه ي گروهي 150 دقيقه اي، راهبردهاي شناختي مبتني برذهن آگاهي را فرا گرفتنه و در پايان، هر دو گروه مجددا مورد آزمون قرار گرفتند. مقايسه ي نتايج، نشان داد كه آموزش راهبردهاي شناختي مبتني بر ذهن آگاهي در كاهش علايم كلي اختلال استرس پس از ضربه ي ثانويه و متغيرهاي وابسته به آن شامل افكار و تصورات مزاحم، پاسخ‌هاي اجتنابي برانگيختگي و همچنين كاهش علايم افسردگي، اضطراب، استرس، نگرش‌هاي ناكارآمد و اعتقاد به افكار خودآيند منفي افراد مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه ثانويه، موثر بوده است.