بررسـي تاثيرات مكتب رواقيـون بر شكـل‌گيري فلسفـه سياسـي مسيحيت

Impact of Stoic School on the Political Philosophy of Christianity

بدون شك يكي از چالش‌هاي نظري مهم در تاريخ انديشه‌ها، نسبت ميان فلسفه و دين است. لحاظ قرار دادن اين مهم در تحول اوليه مسيحيت و تاثير ميراث عقلي دوره كلاسيك است و در اين ميان هم‌سنخي و يا يكساني محورها و اركان آموزه‌ها و اصول دين مسيحيت با فلسفه رواقي از اهميت ويژه برخوردار است. استدلال بر اين است كه انديشه سياسي - الهياتي مسيحي اصولي چون نظريه نظام الهي كاينات، لوگوس و ... را از آرا فلسفه يوناني و رومي اخذ كرد. مفروض اصلي مقاله حاضر آن است كه «فلسفه رواقي به عنوان ميانجي، بسياري از آموزه‌هاي اصلي تكامل‌يافته در فلسفه سياسي يونان را به فلسفه سياسي مسيحيت منتقل كرده است». اين پژوهش، با تكيه بر تحليل محتوايي (نظريه مضمون‌گرايي)، تلاش دارد با تكيه بر مضامين انديشه دو متفكر مسيحي يعني آگوستين و آكوييناس، هم‌سنخي همراه با بسط و تفسير و تعبير جديد اركان آموزه‌هاي رواقي را در فلسفه سياسي مسيحيت نشان دهد.

There is no doubt that the relation between philosophy and religion has been one of the most important theoretical challenges in the history of thought. The main argument of this article is to demonstrate that important principles of the political theology of Christianity, like divine system of the universe, logos, etc., that are rooted in the Greek and Roman views. So, stoic philosophy has been transferred many progressive principles of the Greek political philosophy to the political thought of Christianity. This article has been written based on the theoretical subject matter of Augustine and Aquinas thoughts.