رابطه احساس امنيت، دينداري و بهداشت رواني با رضايت شغلي زنان

The Relationship between Feeling Secure, Piousness, Mental Health with Women’s Job Satisfaction

چكيد‌‌ه زمينه و هدف: احساس امنيت همواره از دغدغه‌هاي نوع بشر در طول تاريخ بوده است. احساس امنيت يك پديده روان‌شناختي – اجتماعي و داراي ابعاد گوناگون است. محققين زيادي رابطه اين متغير با متغيرهاي متنوع موجود در محيط كار، از جمله رضايت شغلي را مورد بررسي قرار داده‌اند. در اين پژوهش رابطه احساس امنيت، دينداري و بهداشت رواني با رضايت شغلي در زنان بررسي شد. روش: روش تحقيق مطالعه حاضر توصيفي(همبستگي) است. به اين منظور از 195زن شاغل دستگاه‌هاي دولتي شهر رشت كه به‌صورت تصادفي انتخاب شده‌اند خواسته شد به پرسشنامه‌هاي تحقيق پاسخ دهند. داده‌هاي بدست آمده از 181 پرسشنامه كامل با آزمون‌هاي t استيودنت(گروه‌هاي مستقل)، همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون با استفاده از نرم افزار SPSS-18 تجزيه و تحليل شد. يافته‌ها: بين احساس امنيت، دينداري، بهداشت رواني و رضايت شغلي زنان رابطه معناداري وجود دارد. تفاوت بين احساس امنيت، بهداشت رواني و رضايت شغلي زنان بر‌حسب وضعيت تاهل و سابقه كار معني‌دار بود. اما بين دينداري زنان شاغل مشاركت‌كننده در پژوهش تفاوت معناداري مشاهده نشد. تحليل رگرسيون به شيوه گام به گام نيز نشان داد كه بهداشت رواني و احساس امنيت، به ترتيب اولويت رضايت شغلي زنان را پيش‌بيني مي‌كنند. نتيجه‌گيري: امروزه اشتغال زنان در جامعه به‌عنوان يك مساله اجتماعي با امنيت فردي و اجتماعي زنان، خانواده و جامعه گره خورده است. به گونه‌اي كه هر عامل مرتبط با آن از حيث امنيت اجتماعي و نيز روان‌شناختي و جامعه‌شناختي حايز اهميت و بررسي است. احساس امنيت زنان در جامعه و بخصوص زنان شاغل در محيط‌هاي شغلي (بخشي از نتايج پژوهش) خود نشان دهنده بالا بودن امنيت اجتماعي و تلاش پليس در تامين امنيت جامعه است.

ABSTRACT Background and objectives: Feeling secure has always been a matter of importance for human being. Feeling secure is a social- psychological phenomenon and is multi-dimensional. A number of studies have investigated the relationship between security and different variables. In the present study, the relationship between security, piousness and mental health with job satisfaction was investigated. Method: The present study was correlational. To this end, 195 women employed in governmental offices in Rasht who were selected randomly were asked to fill in some questionnaires. The obtained data from 181 questionnaires were analyzed using t-test, Pearson Product Moment Correlation and Regression. SPSS was used for this purpose. Findings: It was found that there is a significant relationship between feeling secure, piousness, mental health and women’s job satisfaction. The difference between feeling secure, mental health, and job satisfaction of women was significant in terms of marital status and job experience. No significant relationship was observed between piousness of the participants. The results of the Regression also showed that mental health and feeling secure predict the job satisfaction of women, respectively. Conclusion: Nowadays, employment of women is interwoven with the social and personal security of women. Therefore, every related issue is studied in terms of social security and psychological and sociological aspects. Security of women in society shows high levels of social security and also it shows the attempt that police makes to keep the society secure.