عنوان مقاله :
كاركرد «خاصه» در منطق دو بخشي: نقدي بر فهم طوسي از متن ابنسينا
پديد آورندگان :
عظيمي، مهدي نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1393 شماره 52
كليدواژه :
المنطق ذو الجزيين , خاصه , عرض خاص , كليهاي پنجگانه , منطق دو بخشي , Avicenna , property , bipartite logic , Quinque Voces (Five Universals) , ابنسينا , الخاصه , العرض الخاص , الكليات الخمسه , كليات خمس
چكيده فارسي :
ابن سينا در اشارات «بهترين خاصه» را آن مي داند كه در برگيرنده همه افراد موضوع باشد، نفسي باشد، نه نسبي و لازم باشد، نه مفارق؛ وي سودبخشترين خاصه را براي تعريف آن ميداندكه افزون بر سه مورد مذكور تعلّقش به موضوع، بديهي باشد. از نظر خواجه طوسي خاصه را با دو نگاه ميتوان ديد: يكي بهخوديخود، ديگر از آن روي كه در تعريف جاي ميگيرد. بهترين خاصه با نگاه نخست، داراي سه ويژگيِ نخست، و با نگاه دوم، داراي هر چهار ويژگي است. به نظر مي رسد طوسي، سخن بوعلي را متناسب با جدل تفسير كرده، در حاليكه در ساختار منطق دوبخشي و با روش تحليل سيستمي، تفسير بهتري ميتوان پيش نهاد: خاصّه، يكي از كليهاي پنجگانه است كه جملگي كاركرد زمينهسازي دارند و چنين اموري در منطق دوبخشي يا زمينهساز تعريفاند يا زمينهساز استدلال؛ بنابراين خاصّه در منطق دوبخشي در صورتي كه زمينه ساز تعريف است، بايد چهار ويژگيِ يادشده، و در صورتي كه زمينه ساز استدلال است، بايد سه ويژگيِ يادشده را داشته باشد. بدينسان، يكي از پيامدهاي منطقنگاري دوبخشي و يكي از جنبههاي استقلال منطق سينوي از منطق مشايي تبيين ميشود. هدف مقاله حاضر تحليل و بررسي اين مطلب در ميراث منطقي ابنسينا خواهد بود.
چكيده لاتين :
Avicenna in al-Isharat says that the “best property” is that which: (1) include all individuals of the subject; (2) is absolute (nafsi) and not relative (nisbi); (3) is inseparable not separable. Again, he believes that “the most useful property for definition” is that which belongs to the subject self-evidently – in addition to satisfying the three above-mentioned cases. The property, on Tusi’s opinion, can be considered from two viewpoints: (1) in itself; (2) due to its being settled in the definition. The best property, from the first viewpoint, is that which satisfies the first three conditions, and from the second viewpoint, is that which satisfies all of the four. It seems that Tusi interprets Avicenna’s text appropriate to Topics (Dialectic), whereas we can propose a better interpretation by means of a systematical analysis on the basis of the bipartite logic as follows: The property is one of the Quinque Voces (Five Universals), which all have a preparing function; and every preparing factor in the bipartite logic is a preparation either to definition or to reasoning. So, in the bipartite logic, if the property is a preparation to definition, it should satisfy all of the four conditions; and if it is a preparation to reasoning, it should satisfy the first three conditions. The aim of the present article is to analyze this topic in Avicennaʹs logical heritage.
چكيده عربي :
يعتقد ابنسينا في كتابه الاشارات "احسن الخواص" (الخاصه الفاضله) انه شامل جميع مصاديق الموضوع، فهو نفسياً و لا نسبياً، و لازماً و لا مفارقاً؛ و يري اكثر الخواص فايده في التعريف تلك التي تتعلق بالموضوع بداهه، فضلاً عن اتصافها بما مرّ من الصفات الثلاثه. و من جانب آخر نجد الشيخ الطوسي ينظر الي الخاصه من جهتين: الاولي مستقله بذاتها و الاخري من حيث انضمامها في اطار التعريف. و من ثم يري احسن الخواص من النظره الاولي متصفاً بالمميزات الثلاث الاولي و من النظره الثانيه متصفاً بالاربع. و يبدو ان سماحه الشيخ الطوسي فسر كلام ابنسينا علي اساس منهج الجدل في حال ان يمكن تقديم تفسير افضل حسب النظام السايد علي المنطق ذو الجزيين من خلال منهج التحليل التنظيمي. ان الخاصه تعتبر من الكليات الخمسه التي تفيد التمهيد كلها فهي ممهده في اطار المنطق ذو الجزيين اما للتعريف و اما للاستدلال. فيجب ان تتصف الخاصه في اطار المنطق ذو الجزيين بالصفات الاربع المذكوره اذا كانت ممهده للتعريف، و بالصفات الثلاث المذكوره اذا كانت ممهده للاستدلال. و بذلك، تتبين احدي نتايج كتابه المنطق في جزيين، و توضح احد مجالات استقلال منطق ابنسينا عن منطق المشايين. تهدف هذه المقاله تحليل هذا الموضوع و دراسته من خلال ما وُرث عن ابنسينا في مجال علم المنطق.
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 52 سال 1393
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان