بررسي ميزان مشاركت شهروندان در مديريت پسماند خانگي مورد شناسي: شهر مشهد

Evaluation of Citizen Participation Scale in Household Waste Management Case Study: Mashhad City

در حال حاضر مشاركت شهروندان در امور شهري تا حدودي به دليل ضعف قوانين مديريتي و عدم آشنايي مردم در اداره امور شهرها هنوز نتوانسته چندان خودنمايي نمايد. بر‌اين اساس، هدف از انجام اين پژوهش، شناسايي ميزان مشاركت شهروندان در مديريت پسماندهاي خانگي است. در راستاي اجراي اين هدف، از روش تحقيق توصيفي و تحليلي استفاده و اطلاعات به روش اسنادي و ميداني گردآوري شده است. جامعه آماري پژوهش را شهروندان شهر مشهد در سال 1392 تشكيل ميدهند كه از ميان آنها و بر اساس فرمول نمونهگيري كوكران، نمونهاي به حجم 322 نفر سرپرست خانوار به روش تصادفي ساده انتخاب و با توجه به تعداد خانوارها در هر يك از نواحي ششگانه، اقدام به توزيع پرسشنامه شد. نتايج حاصل از آزمون فرضيهها نشان داد كه بين پايگاه اجتماعي– اقتصادي شهروندان و ميزان مشاركت در مديريت پسماندهاي خانگي رابطه مثبت و معناداري وجود دارد. همچنين نتايج آزمون آماري كروسكالواليس نشان داد كه بين نواحي مختلف شهر از نظر ميزان مشاركت در مديريت پسماندهاي خانگي تفاوت معناداري وجود دارد، به طوري كه بيشترين ميزان مشاركت شهروندان در مديريت پسماند خانگي در تمامي مولفهها مربوط به ناحيه دو از منطقه يك و كمترين ميزان مشاركت مربوط به ناحيه دو از منطقه پنج است. نتايج بررسيها به منظور شناسايي عوامل موثر بر مشاركت نشان داد كه عواملي از جمله رضايت، اعتماد، آگاهي، تعلق خاطر به مكان باعث تفاوت ناحيه دو منطقه يك با ساير نواحي مورد مطالعه از نظر ميزان مشاركت شده است. نتايج نشان ميدهد كه بين متغيرهايي مانند نوع شغل، سطح تحصيلات، ميزان هزينه خانوارها، جنسيت و نوع مالكيت با ميزان مشاركت در مديريت پسماندهاي خانگي رابطه معنادار وجود دارد. همچنين رابطه گروههاي سني با ميزان مشاركت شهروندان در مديريت پسماندهاي خانگي با استفاده از آزمون اسپيرمن معنادار نشد.

At the present time, citizen participation in municipal affairs has been unable to have any ostentation due to poor management laws and lack of peopleʹs information about managing the cities affairs. Accordingly, the purpose of this study is the identification of citizen participation scale in household waste management. Along implementation of this purpose, the writers took advantage of descriptive and analytic methods and the necessary data were scrounged through attributive and field study methods. Socio-statistics in this study is the population of Mashhad in 2003. Among which a samples of 322 household administrators were randomly chosen based on Cochrane formula and the questionnaires were distributed with respect to the number of households in the senary regions Test results of this research revealed that there is a positive and meaningful relation between the extent of citizen participation in household waste management and the social-economic basement of those citizens Also, the Kruskal-Wallis’s statistical test results showed significant differences among different urban areas in respect to the extent of citizen participation in household waste management Whereas, the highest extent of citizen participation in all parameters belongs to area 2 of region 1 and the lowest citizen participation rate belongs to area 2 of region 5. The test results of effective parameters detection demonstrated that parameters such as satisfaction, trust, awareness and fixation to place causes the difference between the areas of the two regions with other areas in respect to participation rate. The conclusion also demonstrated that there is a significant relationship among variables such as job, education level, household expenses, sexuality and the type of ownership with participation rate in household wastes management. Also, no significant relation was detected among age groups in citizen participation rate in household waste management using spearman’s test.