نظريه آگوستين درباره مساله شر و نقد آن از منظر ابن سينا

مساله شر يكي از مهمترين مسايل فلسفي است كه به شكل هاي مختلف مطرح ميشود و به آموزه هاي ديني نقد وارد ميكند. آگوستين و ابنسينا براي فايق آمدن بر اين مساله از راه حل عدمي بودن شرور استفاده كردهاند. اما آيا اين را حل مي تواند تمامي مصاديق شرور را شامل شود؟ ابنسينا با طرح نظريه عدمي بودن شرور، درصدد حل مساله در برخي از مصاديق شرور است و براي حل مشكل شرور وجودي، از راهحل نظام احسن استفاده ميكند. نظريه آگوستين به ارجاع مي دهد، » گناه « دليل اين كه همه شرور را عدمي ميداند و در عين حال همه آن ها را به غيرواقعبينانه و داراي تعارض دروني است. به نظر مي رسد نظريه ابنسينا در حل مساله شرور به جهت به كارگيري راهحلهاي مختلف از توفيق بيشتري برخوردار است. واژ

The problem of evil is one of the most important philosophical problems that are proposed in different ways and it is used to criticize religious teachings. Augustine and Avicenna in order to overcome the problem of evil used the solution of non-existence evil. But can this solution include all instances of evil? By proposing the theory non-existence evils of Avicenna seeks to, solve some instances of evil and he uses the best possible system for the problem of existential evils. Augustineʹs theory because he believes that all evils are non- existente and at the same time he refers all of them to "sin", is unrealistic and it has internal conflict. Avicennaʹs theory seems to have more success in solving the problem of evil because he uses different solutions.