تحليل بينامتني رستاخيز نباتي در اساطير ايران و مصر (مطالعه موردي: كيخسرو و حورس)

Intertexual Analysis of Vegetal Resurrection in Iranian and Egyptian Mythology (Case Study: Keikhosrow and Horus)

روايت هاي اساطير ملل مختلف به دليل بنيادهاي كهن‌الگويي و ريشه در ضمير ناخودآگاه انسان ها، داستان‌هايي بدون ارتباط با يكديگر نيستند، بلكه ارتباطي تنگاتنگ ميان اين اساطير وجود دارد. اقوام گوناگون بر اثر زمان، مكان و جغرافياي خاص دريافت هايي متفاوت از يك واقعيت اسطوره اي دارند كه اين امر مي تواند با نظريه بينامتنيت همخواني داشته باشد. در اين پژوهش با بهره گيري از روش توصيفي- تحليلي و هدف بازنمايي و بيان ويژگي هاي مشترك ميان دو روايت اسطوره ايِ رستاخيز نباتي در ايران و مصر (كيخسرو و حورس)، براساس نظريه بينامتنيت، اين نتيجه به دست آمده ‌است‌ كه اين دو روايت، ويژگي هاي مشتركي داشته و از بسياري جهات همگون هستند . به اين ترتيب، «نحوه تولد و پرورش يافتن»، «ارتباط با خورشيد»، «وجود و حضور الهه باروري»، «دشمن و نابودگر»، «رستاخيز و انتقام-گيري» و «ياري رساندن به مردگان» از گزاره‌هاي مشترك ميان اين دو روايت مي باشد. از دستاوردهاي اصلي اين پژوهش، بررسي و تحليل ويژگي هاي مشترك براي دست يافتن به بينامتنيت، ميان اين دو روايت اسطوره اي است.