شماره ركورد :
810122
عنوان مقاله :
چالش‌هاي اساسي نظريه آقاعلي حكيم درباره «كيفيت معاد جسماني» از ديدگاه سيد جلال‌الدين آشتياني
عنوان فرعي :
Ashtiani’s Objections to Mudarres’s Theory of “Bodily Resurrection”
پديد آورندگان :
ارشادي نيا، محمدرضا نويسنده استاديار دانشگاه حكيم سبزواري ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1394 شماره 26
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
27
از صفحه :
1
تا صفحه :
27
كليدواژه :
آقاعلي مدرس , معرفت نفس , معاد جسماني , سيد جلال‌الدين آشتياني , صدرالمتالهين
چكيده فارسي :
آقاعلي مدرس طهراني، با اعتقاد عميق به كارآيي مباني حكمت متعاليه در بازآفريني انديشه ديني، به ويژگي برجسته و معمول روش صدرا، يعني «مماشات با قوم در بدايات و افتراق در نهايات»، عنايت ويژه نشان داده تا در بيان كيفيت معاد جسماني طرحي نو دراندازد. طرح وي بر اساس اتخاذ مباني صدرايي بدون كمترين بازسازي آنهاست، اما برنهاده‌هاي او بر مباني نهادي صدرا كاربست افتراق در نهايات را در سعي علمي به نمايش مي‌گذارد. وي در نظر دارد با مباني هستي‌شناخت، از قبيل حركت جوهري و مباني معرفت نفس، معاد جسماني را با تصوير رجوع بدن دنيوي به روح در هنگامه رستاخيز تبيين كند. بر اين اساس، او نه بدن دنيوي را با همان ساختار دنيوي مقصد عود روح مي‌داند و نه مانند صدرا بدن اخروي را تنها قايم به نفس مبعوث مي‌داند. مهم‌ترين مواضع نقدي آشتياني به برنهاده‌هاي حكيم بر مباني نهادي صدرايي متوجه است، همانند بقاي رابطه نفس و بدن بعد از موت، ادامه حركت جوهري بدن پس از جدايي نفس، گرايش به نظرات متكلمان اشعري، و همان ايراداتي كه بر نظريه معاد عنصري متكلمان اشعري مشترك‌الورود است. بازخواني مباني صدرايي و استنتاج‌هاي حكيم موسس در آينه پژوهش نقادانه آشتياني نمايانگر تعالي و پويايي انديشه و روش صدرايي در برهه‌هاي متوالي است.
چكيده لاتين :
Relying on the applicability of principles of Transcendent Philosophy for reconstructing religious beliefs, Aqa Ali Mudarres has tried to give a new explanation of “bodily resurrection”. He does this by appealing to the purely Sadraian philosophical principles as well as his method in which he begins by agreeing with popular beliefs and ends with a departure from them. Appealing to some Sadraian ontological principles as “substantial motion” as well as his principles of self-knowledge, Mudarres explains bodily resurrection to be the return of the mundane body to the soul in resurrection. Thus, neither does he assume that the mundane body is the destination of the soul, nor he asserts, as Sadra does, that the soul itself is subject to resurrection. Ashtiani have raised many objections against Mudarres’s theory, which include the continuance of the relation between body and soul after death, the continuance of substantial motion after detachment of the soul, tendency to the Ash’arite theories and the very objections which can be raised against the Ash’arite theory of bodily resurrection. Reviewing the Sadraian principles and the dispute between Mudarres and Ashtiani represents the dynamism of Sadraian philosophy during the centuries.
سال انتشار :
1394
عنوان نشريه :
پژوهشنامه فلسفه دين
عنوان نشريه :
پژوهشنامه فلسفه دين
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 26 سال 1394
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت