شماره ركورد :
812985
عنوان مقاله :
چيستي دهر و سرمد و نسبت آن دو با زمان
عنوان فرعي :
The Quiddity (Essence) of Dahr (Meta-Time or Aeviternity) and Sarmad (Eternity or No Time) and Their Relationship to Zaman (Time)
پديد آورندگان :
كهنسال، عليرضا نويسنده استاديار دانشگاه فردوسي مشهد , , عارفي، معصومه نويسنده دانشجوي دكتري حكمت متعاليه دانشگاه فردوسي مشهد ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1394 شماره 17
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
24
از صفحه :
125
تا صفحه :
148
كليدواژه :
ابن سينا , دهر , زمان , سرمد , ميرداماد
چكيده فارسي :
برخي فيلسوفان مسلمان دهر و سرمد را در مقابل زمان به كار برده‌اند. فلاسفه گاه در عباراتي مجمل كه قابليت حمل به جوانب مختلف را دارد، اين دو اصطلاح را توضيح داده‌اند. از اين رو، تفاسير و تبيين‌هايي متفاوت درباره سرمد، دهر و زمان گفته شده است. دهر و سرمد و نسبت اين دو با زمان، يا به عبارت ديگر چگونگي تبيين عوالم هستي در قياس با زمان، همواره در معرض چالش و تصادم آراي انديشمندان مختلف اسلامي بوده است. در ميان فلاسفه اسلامي ابن سينا و خصوصاً ميرداماد سعي در تبييني جامع در رابطه با دهر و سرمد و زمان و نسبت آن‌ها با هم داشته و اين سه را سه وعا وجودي متمايز كه حاصل نسبت‌هاي ثابت به متغير و ثابت به ثابت است، معرفي كرده‌اند. در مقابلِ آن‌ها فخر رازي به تبعِ افلاطون، زمان را جوهري باقي مي‌داند كه اگر مقارن امور حادث قرار نگيرد، دوام بدون تغير احوال خواهد بود كه همان دهر و سرمد است و اگر مقارن حدوث امور حادث قرار گيرد به سبب حصول اين حوادث و تغيّر در نسب اين اشيا زمان حاصل مي‌شود. ابوالبركات نيز با معرفي زمان به مقدار وجود و زمانمند دانستن هر موجودي، به نحوي در پي تبيين دهر و سرمد به شيوه‌اي زمانمند است. برخي متكلمان نيز دهر وسرمد را زمان موهوم دانسته‌اند. اين مقاله در پيِ بررسي اين منظرهاي متفاوت است.
چكيده لاتين :
S ome Islamic philosophers have used Dahr (Meta-Time or Aeviternity) and Sarmad (Eternity or No Time) in opposition to Zaman (Time). Philosophers have sometimes explained these two terms with brief (unclear) statements which it is possible to be interpreted to different aspects. Therefore, the different interpretations and explanations have been presented for the relation between Dahr, Sarmad and Zaman. Dahr and Sarmad and their relation to Zaman, in other words, how to determine the worlds of Being or Existence in comparison to Zaman have been constantly challenged and argued by different Islamic thinkers. Among them Ibn Sina (Avicenna) and M?r D?m?d have attempted to clarify comprehensive interpretation of Dahr, Sarmad and Zaman and their relationship. They have defined these as three separate being containers which are resulted from the relationship of immutable to changeable and immutable to immutable. In opposition Fakhr al-Din al-Razi and Consequently Plato believes that “Zaman” (Time) is a durable (flowing) substance which if it is not simultaneous with the originated matters the endurance will be without changing in modes (ahwal) which it is the same Dahr and Sarmad and if it is simultaneous with the originated matters because of happening these incidents and changing in the relation of things “Zaman” (time) is resulted. Abu’l-Barak?t with determining “Zaman” (time) to the measure of being and being temporal every created thing, he has tried to determine Dahr and Sarmad to temporal method. Some philosophers and theologians believe “Zaman” (time) is virtual (imaginary/ mawhum) time. This paper is going to investigate these views. Keywords: Dahr (Meta-Time or Aeviternity), Sarmad (Eternity or No Time), Zaman (Time), Motion, M?r D?m?d, Ibn Sina.
چكيده عربي :
لقد استعمل عدد من الفلاسفه المسلمين الدهر والسرمد مقابل الزمان. لقد اوضح الفلاسفه هذين المصطلحين في عبارات يمكن حملها علي المعاني المختلفه. لذلك برزت وحصلت تفاسير وتبيينات عدّه حول الدهر والسرمد والزمان. لا شكّ في انّ بيان نسبه الدهر والسرمد بالزمان او بعباره اخري بيان كيفيّه عوالم الكون بالنسبه الي الزمان لا زال كان موضع النقاش ومعركه الآرا بين الفلاسفه الاسلاميّين من مختلف المذاهب الفكريّه والدينيّه. وفي هذا المجال من بين الفلاسفه المسلمين هما ابن سينا وميرداماد اللذان عرضا بحثًا جامعًا وتامًّا حول الدهر والسرمد والزمان ونسبه بعضها مع الآخر ونسبه كلّ منها كثلاثه اوعيه وجوديّه للكون والتي ناجمه عن نسب الثابت بالمتغيّر والثابت بالثابت. ولكن في مقابل ه?لا الفلاسفه، فخر الدين الرازيّ، تبعًا لافلاطون، يري انّ الزمان جوهر باق واذا وقع مقارنًا للامور الحادثه يكون دوامًا دون تغيير الاحوال وهذا هو الدهر والسرمد واذا وقع مقارنًا لحدوث الامور الحادثه يكون الزمان وهذا بسبب حصول هذه الامور الحادثه والتغيير في نسب الاشيا . وامّا ابو البركات ضمن تعريف الزمان بمقدار الوجود وكون كلّ موجود زمانيًّا سعي وحاول لتعريف الدهر والسرمد باسلوب زمانيّ. والجدير بالذكر انّ عددًا من الحكما ذهبوا الي كون الدهر والسرمد زمانًا موهومًا. الدراسه الحاليّه تطرّقت الي مناقشه هذه الآرا المختلفه. المفردات الرييسه: الدهر، السرمد، الزمان، ميرداماد، ابن سينا.
سال انتشار :
1394
عنوان نشريه :
آموزه هاي فلسفه اسلامي
عنوان نشريه :
آموزه هاي فلسفه اسلامي
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 17 سال 1394
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت