مقايسه ساختار بازگشت زماني در رمان دو دنيا نوشته گلي ترقي و رمان ذاكره‌الجسد نوشته احلام مستغانمي

Comparing the temporal structure in "Do Donya" Novel by Goli Taraqi and "Zakeratol Jassad" by Ahlam Mostaghanemi

مقاله حاضر هدف خود را بر آن گذاشته ‌است تا با تكيه بر ديدگاه ژرار ژنت، نظريه‌پرداز فرانسوي، در تقسيم‌بندي زمان روايت، ساختار حركت زماني رمان‌ دو دنيا نوشته گلي ترقي و رمان ذاكره‌الجسد نوشته احلام مستغانمي را بر پايه محاسبات آماري و به روش وصفي‌ـ تحليلي، بررسي؛ سپس داده‌هاي حاصل را در كنار يكديگر مقايسه كند. تقسيم‌بندي ژنت، بدون در نظر داشتن عواطف، حاصل رفت و برگشت‌هاي زمانيِ دروني، بيروني و مشترك است؛ اما دسته‌بندي ديگري وجود دارد كه برگشت‌هاي زماني را تنها براساس مباني عاطفي و با عنوان بازگشت زمانيِ غم‌انگيز، مسرت‌بخش و خنثي مطرح مي‌كند. نتيجه اطلاعات آماري به ‌دست ‌آمده بر مبناي دو نوع تقسيم‌بندي، بازگوي آن است كه بازگشت زماني رمان ذاكره‌الجسد به‌دليل حضور قدرتمند بُعد عاطفي و تحليليِ قهرمان، در برابر بازگشت زماني رمان دو دنيا، پيچيدگيِ بيشتري دارد.

The aim of the present paper, by focusing on the theory of Gerard Genette (French theorist), in classifying the narrative time, is to study the temporal structure of two novels [Do Donya by Goli Taraqi and Zakeratol Jassad by Ahlam Mostaghanemi] based on the statistical calculations as well, by the use of analytical – descriptive methods and also compare the gained data. The classification of Genette, without considering the emotions, is the result of the internal, external and common temporal lapses; however, there is another classification which shows the temporal lapses based on the emotional basics or as the sorrowful, pleasurable and neutral temporal lapses. The result of gained statistical information by considering these two classification is that the temporal intervals of Zakeratol Jassad due to the significance of the emotional and analytical aspect of its hero is so complicated than the other novel means Do Donya.