نقاشي زمينيِ هندوي كولم به مثابه لندآرت در هنر جديد

«لند آرت» از حدود دهه 60 ميلادي با رويكرد مدرن و پس از آن، پست مدرن به مرور با كمك گرفتن از شگردهاي هنرهاي محيطي4 و فلسفه پست مدرن، توانست از محل هاي دورافتاده اي كه در گذشته متولد مي شد، به جاهايي منتقل شود كه موردتوجه مخاطبان عام و گسترده قرار گيرد و با آن ها ارتباط برقرار كند. بدين ترتيب دامنه لندآرت گسترده شد و امروزه هنرهاي زميني بسياري را مي توان در اين حوزه جاي داد. نقاشي زميني نيز گرچه در دوران معاصر موردتوجه قرار گرفته، اما هنري است كه از ديرباز در ميان بسياري از اقوام و ملل، ازجمله هندي ها و آيين هندوئيسم5 رواج داشته است. ازجمله «كولم» كه نوعي نقاشي با پودرهاي رنگي بر روي زمينِ جلو درب خانه هاي هندويي است. مسئله پژوهش اين است كه، آيا مي توان نقاشي كولم را با هنر جديد مقايسه كرد و شباهت هايي وراي شكل ظاهري يافت؟ بنا بر فرضيه مقاله، به نظر مي رسد نقاشي كولم با لند آرت و تعريف آن در هنر جديد مرتبط باشد. هدف از اين پژوهش بنيادي، ايجاد نگرشي جديد به هنرهاي سنتي (هدف كلي) و كولمِ سنتي به مثابه يك هنر جديد زميني (هدف جزئي) است؛ نگرشي كه اگرچه پيروانِ به روزِ كمتري در كشورمان دارد، اما داراي سابقه اي به اندازه فلسفه هنر پست مدرن است. اين پژوهش بر وسعت نگاه هنرمندان در باب هنرهاي جديد و فلسفه پست مدرنيسم موثر خواهد بود. بدين ترتيب براي رسيدن به اين هدف، با رويكرد توصيفي ـ تحليلي، به گردآوري اسناد به روش كتابخانه اي پرداخته شده است. با تحليل بارزترين، عام ترين و جديدترين (با توجه به پيشرفت و اختراع و ابداع روزانه رسانه ها6) ويژگي هاي هنر هاي جديد و تطبيق آن با ويژگي هاي كولم مي توان به اين نتيجه اذعان داشت كه، نقاشي كولم مي تواند به مثابه لندآرت باشد، و به نظر مي رسد مي توان گاه برخي از هنرهاي سنتي را هم راستا با هنرهاي جديد قرار داد.