بررسي رابطه بين آيوزينوفيلي خلط با علايم و تست‌هاي عملكرد ريوي در ميان كارگران نانوايي‌

Associations of sputum eosinophilia with pulmonary function and respiratory symptoms in bakery workers

مقدمه: مواجهه با آرد يكي از مهم‌ترين علل شيوع علايم و بيماري‌هاي تنفسي و آلرژيكي به خصوص آسم مي‌باشد. هدف مطالعه حاضر تعيين ارتباط بين آيوزينوفيلي خلط با خلط با علايم و تست‌هاي عملكرد ريوي در ميان كارگران نانوايي‌بود. روش بررسي: مطالعه حاضر از نوع‌ مقطعي است كه تعداد 110 نمونه تصادفي از‌ نانوايي‌ها و 137 نمونه به عنوان گروه غير مواجهه از افراد شاغل در سوپرماركت هاي شهر سنندج انتخاب شدند. اطلاعات مربوط به غلظت مواجهه استنشاقي با آرد، علايم و حجم‌هاي تنفسي آنها توسط روش‌هاي استاندارد به دست آمد. در نهايت روابط بين دو گروه مطالعه بر اساس آزمون‌هاي آماري مجذور خي دو، تي مستقل و آناليز واريانس يك طرفه مورد آناليز قرار گرفت. يافته‌ها: غلظت مواجهه استنشاقي با آرد در گروه مواجهه 5-2 برابر حد مجاز بود، كه بيشترين مقدار متعلق به دو گروه خميرگير و چانه‌گير بود 3mg/m 5/2 -2 (8/3SD = ). عليرغم اينكه حجم‌هاي تنفسي در هر دو گروه در حد نرمال بودند اما ميانگين درصد حجمي در گروه مواجهه، به جز FVC، از نظر آماري كاهش معناداري يافته بود (001/0 > P). نانوايي‌ها به طور معناداري در مقايسه با گروه ديگر بيشتر علايم تنفسي در ارتباط با كار را داشتند(05/0 > P ). در اين مطالعه بين غلظت مواجهه با گردوغبار آرد و آيوزينوفيلي رابطه آماري معنادار مشاهده شد به طوري كه در شغل‌هاي چانه‌گير و خمير‌گير كه غلظت‌هاي بالايي از مواجهه در مقايسه با گروه‌هاي ديگر داشتند، آيوزينوفيلي بيشتري مشاهده شد. نتيجه‎گيري: نتايج اين مطالعه نشان داد كه بين غلظت مواجهه با گردوغبار آرد با آيوزينوفيلي و علايم تنفسي ارتباط معنا‌داري وجود دارد هر چند كه به غير از‌FVC ‌، هيچكدام از حجم‌هاي تنفسي كاهش معنا‌داري به خصوص دال بر تغييرات انسدادي نشان نداد، به نظر مي‌رسد كه تست آيوزينوفيلي خلط مي‌تواند يك معيار قابل اعتماد براي پيش‌بيني احتمالي بيماري آسم در فيلدهاي شغلي مورد استفاده قرار گيرد.

Background: Occupational flour inhalation has been a culprit in commence of several pulmonary maladies, such as asthma. The flour particle is one of the most important factors which could cause occupational chronic respiratory disorders. We examined the relationship of occupational wheat flour inhalation in bakery and supermarket employees with pulmonary function, respiratory symptoms, and sputum eosinophilia for determining hyper-responsiveness. Methods: 110 subjects from traditional bakeries and 137 subjects from supermarket employees were enrolled in a cross-sectional study in Iran. Flour exposure concentrations, respiratory signs, sputum analysis, and respiratory volumes and capacities were measured based on the standard methods. Independent sample t-test, Chi-Square and One Way ANOVA tests were applied for data analyses. Results: Respirable concentration of flour in the bakery workers was two to four-fold of ACGIH’s threshold limit value in which bread-bakers with 2.2 mg/m3 experienced maximum exposures among all job titles in the bakeries. The supermarket employees had not exposure to flour dust. The respiratory volumes in both bakery and supermarket employees were in the normal range. However, the median of voluminal percentage in bakery workers except forced vital capacity was reduced (p < 0.001). The mean respiratory volume of bread-bakers was reduced compared with supermarket employees (p < 0.05). In addition, we observed increased respiratory symptoms in the bakery workers, again more prevalent in the bread-bakers. There was a significant correlation between flour exposure concentration and sputum eosinophilia in which the percentage of eosinophilia in the bread-bakers was more than other bakery and supermarket employees. Albeit there were reductions in the respiratory volumes, results indicate no obstructive spirometric pattern. Conclusion: Noteworthy, sputum eosinophilia might be a suitable screening method to detect airway hyper-responsiveness in workers exposed to known asthmogens.