راهبردهاي ديپلماسي عمومي ايالات متحده آمريكا در خاورميانه؛ ارزيابي تطبيقي دوران بوش و اوباما

در منطقه خاورميانه مي پردازد. پرسش اصلي مقاله اين است كه ديپلماسي عمومي ايالات متحده آمريكا در دوران بوش و اوباما در قبال خاورميانه چه تفاوت هايي دارد؟ در اين راستا فرضيه اي كه طرح مي شود اين است كه وقوع حادثه 11 سپتامبر سبب افزايش اهميت نقش ديپلماسي عمومي در سياست خارجي ايالات متحده در خاورميانه شده و اين سياست در دوران بوش و اوباما از رويكردهاي متفاوتي برخوردار بوده است. طبق يافته هاي اين مقاله، در دوران بوش كه سياست خارجي ايالات متحده بر منطق يك جانبه گرايي و سياست جنگ طلبي استوار بود، اعتقاد قلبي چنداني به قدرت نرم و كاربرد ديپلماسي عمومي وجود نداشت. بنابراين، ديپلماسي عمومي در اين چارچوب به «جنگ ايده ها» تعبير شد. از اين رو، براي پيروزي در اين جنگ هدف اصلي رسانه ها نه تعامل، بلكه جنگ رسانه اي براي معرفي ارزش ها و ايده هاي آمريكايي به منظور تامين هر چه بهتر منافع ملي ايالات متحده آمريكا بود. در مقابل، در دوران اوباما اگرچه هدف اصلي كه همان معرفي ارزش ها و ايده هاي آمريكايي است، همچنان پا بر جاست، اما با تغييري رويكردي اين هدف نه از طريق جنگ ايده ها، بلكه بر پايه منطق چندجانبه گرايي و تعامل دنبال شده است، تعامل و گفتگوي مستقيمي كه در قالب ارسال پيام هايي همانند تبريك نوروز و تبريك حلول ماه رمضان نمود يافته است.