جرم و جهاني شدن

امروزه جهاني شدن با مفاهيمي همچون جهانشمولي پيوند دارد و دامنه اي از تغييرات و ايجاد جامعه اي جهاني را شامل مي-شود. در راستاي جهاني شدن دگرگوني ها در خارج از حيطه دولت ها به واسطه خرد گرايي، نظام سرمايه داري، پيشرفت هاي فناوريك به صورت فراينده اي صورت مي گيرد تا آنجا كه مخالفت دولت ها با اين تغييرات به جهت تضعيف قدرت حاكميت و اقتدار ملي مانع آن نبوده است. از سويي تغيرات دنياي حاضر تحت تاثير جهاني شدن، مفاهيم و الگوهاي جديدي را ايجاب مي نمايد كه اين دگرگوني ها سبب تحولات بسياري در حوزه هاي مختلف بشر از جمله اخلاق، سياست، فرهنگ، جامعه شناسي و متعاقباً نهادهاي وابسته از جمله حقوق كيفري گرديده است. از آنجا كه در حال حاضر جهاني شدن مفاهيم جرم انگاري، جرم زدايي و فرايند كيفري را دچار تغييراتي نموده است كه مي تواند در آينده تحولاتي را براي قواي حاكمه و فرهنگ جوامع موجب شود، اين مقاله، بر اساس روش تحليلي توصيفي مي-كوشد تا تحولات ناشي از جهاني شدن را در حوزه حاكميت بالاخص حقوق كيفري بررسي كند، تا از اين رهگذر ضمن ارائه تصويري روشن از جهاني شدن و تاثير آن بر بزه، چالش هاي مرتبط با اين پديده را بررسي نمايد.