تحليل «السندباد في رحلته الثامنه» بر اساس الگوي سفر قهرمان كمپبل

كهن الگوي سفر، همواره، بن مايه اي سمبليك داشته، به عنوان نمودي از سرنوشت انسان تلقي مي شود. اسطوره شناس آمريكايي «جوزف كمپبل» با بررسي نمونه هاي فراواني از سفرهاي اسطوره اي، موفق به طرح الگويي گشت كه تا امروز، خط سير قهرمانان اسطوره اي بر مبناي آن قابل واكاوي است. در ديدگاه وي، سفر قهرمان همان ماجراي زندگي بشر است كه در قالبي نمادين عرضه مي گردد. شاعر لبناني، «خليل حاوي» در قصيده «السندباد في رحلته الثامنه» اين طبع باستاني را پس از درآوردن به شكل نمادين، بازآفريني مي كند. چنين امري برآمد انگيزش هاي سياسي، اجتماعي و همچنين پنداشت هاي فلسفي شاعر است. تلفيق اين دو جريان، در سايه سفر، فراسوي سندباد و تحت تأثير مرگ انديشي وي تحقق مي پذيرد. در اين قصيده، قهرمان دچار دگرديسي شده براي رسيدن به يقين نهايي، سفري را آغاز مي كند كه رهاورد آن، مرگي زاينده و رهايي بخش است. اين نوشته بر آن است تا با اتخاذ شيوه تحليلي، شعر مذكور را بر مبناي الگوي سفر قهرمان بررسي كند. نتايج، نشان خواهد داد كه شاعر با استفاده از اين رهيافت، در تفهيم معناي رستاخيز و ضرورت ايجاد تحولات اجتماعي و سياسي، موفق عمل كرده است.