ديوارنوشته‌ها: تقابل سياست و زندگي روزمره

Graffiti: the opposition of politics and everyday life

تلاش اصلي اين پژوهش واكاوي ژرف نگرانه‌ي دلالت ها و معاني ديوارنوشته ها در فضاهاي آكادميك است؛ فضاهايي كه معجوني از فرهنگ ها، نگرش ها، باورها و ايستارهايي خاص در باب جهان پيراموني را به نمايش مي گذارند؛ فضاهايي چندفرهنگي با تكثر قومي/مذهبي و با تنوع سبك­هاي زندگي. ايده‌ي بنيادين اين پژوهش آن است كه امروزه فضاهاي رسمي آكادميك، كه بنابه ماهيت­شان مي­بايست تحت كنترل قواعد رسمي و كنش­ها و رتوريكِ علم­محور باشند، به عرصه‌ي تجلي و رشد كنش ها/گفتارهاي غيررسمي، روزمرگيِ زايا و خصوصي ترين وجوه تعامل كنشگران بدل شده‌اند. به‌همين­ دليل حيات اجتماعي كنش‌گران اين ميدان بعضاً واجد ابعادي نامريي و ظريف است كه در نامنتظره ترين مكان ها خود را نشان مي دهد. ديوارنوشته ها يكي از عمده ترين تجلي گاه هاي ناگفته ها، معناهاي طردشده، تناقض ها و شكاف هاي ارتباطي ميان كنش‌گران است. تحليل اين متن هاي حك شده بر فضاي متجسدِ آكادمي درواقع طريقي است براي واگشايي دلالت­ها و رمزگان نهفته در تعامل­هاي ناآشكار كنش‌گران. براين‌اساس، اين پژوهش در بخش نظري كوشيده است با اتخاذ مفاهيمي حساس/راه‌گشا از رويكردهاي انتقاديِ اجتماعي، دستگاهي مفهومي براي راه بردن به قلمرو اين متون مونتاژ كند و با اتكا به اين برساخت نظري پرتوي بر سويه هاي ناخوانا، ناروشن، دلالت مند و رمزآميز اين نوشته ها بيفكند. سپس براي قرائت عميق و روش‌مند اين نوشته ها، از روش تحليل تماتيك (موضوعي، مضمون بنياد) بهره جسته است. ميدان مطالعه‌ي پژوهش دانشگاه كردستان بود كه از ميان شش دانشكده‌ي اين دانشگاه، دو دانشكده‌ي «علوم انساني و اجتماعي» و «منابع طبيعي»، به‌روش نمونه گيري هدف‌مند انتخاب شدند. براساس نتايج پژوهش، شش مقوله‌ي عمده (ميل به ديگريِ ناهم‌جنس، پرخاش‌گري جنسي، جمع هراسي، احساس تنهايي، گرايش هاي قومي و اعتراض سياسي)، سه مقوله‌ي محوري (زندگي عاطفي/جنسي زير پوست فضاي رسمي دانشگاه، ناموفق بودن فرايندهاي جامعه پذيري/فرهنگ پذيري، و برآورده نشدن مطالبات قومي/سياسي) و يك مقوله‌ي هسته اي (تقابل سياست و زندگي روزمره) استنتاج شد. دركل، ديوارنوشته ها حاكي از آن اند كه قواعد رسمي سيستم نه فقط به فراخور نيازها و زايندگي و نيروهاي حياتي زندگي اجتماعي عمل نمي كنند، بلكه درست درجهت مهار، محدود كردن و كنترل اين زندگي اعمال مي شوند. ديوارنوشته ها دلالت بر تقابل سياست و زندگي روزمره دارند.

The purpose of this essay is to give an indepth analysis of the meaning and significance of graffiti in academic spaces, which represent a constellation of cultures, attitudes, beliefs and approaches on social environment multicultural spaces impregnated with a diversity of religious/ethnic tendencies and different lifestyles. The main idea of this research is that nowadays formal academic spaces, which are supposedly controlled through formal conventions and scientific discourses, have become a territory representing informal interactions, everyday habits and private affairs. Therefore, the social life of actors here convey some delicate aspects that are reflected in unpredictable ways. Graffiti is a main sphere of representation of hidden and excluded meanings, contradictions and communicative gaps between actors. Analyzing the texts written on tangible spaces is a way to interpret meanings and codes immanent in latent interactions. On a theoretical level, this research attempts to use sensitive concepts and critical statements to interpret these texts and make their latent codes clear. Then, on the methodological level, by using thematic analysis, it attempts to infer their main categories and themes. The field of study is University of Kurdistan, mainly the faculty of Humanities and Social Sciences and the faculty of Natural Resources. The findings show that six main categories are outstanding: desire for the opposite sex, sexual aggression, sociophobia, loneliness, ethnic tendencies and political protest. The central category is the opposition of politics and everyday life.