زنجيره تامين پاسخ‌گو: يك راهبرد رقابتي در سازمان‌هاي پيشرو

Responsive Supply Chain: A Competitive Strategy In a Networked Economy

مديريت زنجيره تامين به ‌عنوان معروف‌ترين راهبرد عملياتي براي بهبود رقابت‌پذيري موسسات در قرن 21 مي‌باشد. در اوايل دهه 90، نظريه ‌توليد چابك مطرح‌ شده و موردتوجه دانشمندان، پژوهشگران و كاربران قرار گرفت اما در اواسط همين دهه، نظريه مديريت زنجيره تامين نگاه‌ها را به خود جلب نمود. جالب اين است كه گرچه اين دو نظريه در ظاهر، متفاوت به نظر مي‌رسند اما هر دو در راستاي ارتقاي رقابت‌پذيري سازماني به‌طور مكمل عمل مي‌كنند. براي مثال؛ در ديدگاه توليد چابك براي دستيابي به‌سرعت و انعطاف بيشتر به موضوع اتحاد يا مشاركت راهبردك سازمان‌ها در محيط مجازي تكيه شده و مباحث مرتبط با هزينه‌ها و نيز يكپارچگي تامين‌كنندگان و خريداران موردتوجه قرار نگرفته است. در مقابل، در ديدگاه مديريت زنجيره تامين كه بر يكپارچگي تامين‌كنندگان و خريداران براي دستيابي به زنجيره ارزش يكپارچه، بر كمك فناوري تمركز مي‌نمايد و به عنصر هزينه توجه زيادي شده است. در اين مقاله، با در نظر گرفتن اهميت هر دو نظريه توليد چابك و مديريت زنجيره تامين، براي بهبود عملكرد سازمان‌ها تلاش شده است تا باهدف توسعه و پيشرفت، چارچوب مناسبي براي نيل به مدل زنجيره تامين پاسخ‌گو طراحي گردد. درصورتي‌كه ويژگي‌ها و اهداف هر دو نظريه مقايسه شده و ادبيات نظري مربوطه مورد بازبيني قرار گيرد و بعلاوه برخي از تجارب ميداني و مصاديق عملي پيرامون توليد چابك و مديريت زنجيره تامين مورد تحليل واقع شود مي‌توان به چارچوبي يكپارچه در ارايه مدل زنجيره تامين پاسخگو ، دستيابي نمود. چارچوب پيشنهادي مي‌تواند به‌عنوان يك راهبرد رقابتي موثر در اقتصاد شبكه‌اي به‌كاررفته شود كه در آن محصولات/ خدمات سفارشي با استفاده از سازمان‌هاي مجازي توليد شده‌اند و با استفاده از تجارت الكترونيك مبادله گرديده‌اند.