عنوان مقاله :
بررسي تطبيقي كاربست پارادايم جهاني شدن فرهنگ و جهانبيني ديني بر ساماندهي زندگي بشريت با تاكيد بر معارف رضوي
عنوان فرعي :
A Comparative Study of Applying Cultural Globalization Paradigm and Religious World View on Organizing Humanity Life with an Emphasis on Razavi Epistemologies
پديد آورندگان :
امام جمعه زاده، سيد جواد نويسنده دانشيار گروه علوم سياسي دانشگاه اصفهان Emamjomehzadeh, Seyed Javad , محمودي رجا، سيد زكريا نويسنده دانشجوي دكتراي علوم سياسي دانشگاه علامه طباطبايي Mohmoodi Raja, Seyed Zakaria , سراج، سيد علي نويسنده استاديار زبان و ادبيات فارسي دانشگاه پيام نور Seraj, Seyed Ali
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1395 شماره 15
كليدواژه :
اخلاقمداري , بحران هويت , تحليلگفتمان , معارف رضوي , جهانيشدن فرهنگ , نظام سرمايهداري
چكيده فارسي :
چكيده:
متاثر از آموزههاي رنسانس شاهد مبنا قرار گرفتن مولفههايي چون اومانيسم، سكولاريسم و توجه صرف به عقلانيت در ساحت سياسي ـ اجتماعي بشر هستيم؛ كه اين امر مهم تحولات كمي و كيفي ساختاري را در پي داشته است. سيطره نگرش منافع محوري صرف، نسبيت انگاشتن مذهب و معنويت در سطح جهان، رشد روزافزون درگيريهاي نژادي ـ قومي، استعمار و استثمار منابع انساني ـ طبيعي، از بين رفتن استقلال و اراده بشريت بهتبع توجه صرف به عقلانيت ابزاري، از نتايج آموزههاي فوق و مهمترين مصداق آن، يعني جهانيشدن فرهنگ است. مقاله حاضر در پي پاسخ به اين سوال است كه كداميك از جهانبينيهاي ليبرال ـ دموكراسي و معارف رضوي توان و قابليت تاثيرگذاري بيشتري در جهان ماديگرا و ايديولوژي زده امروزي را دارند؟ يافتههاي پژوهش كه به روش توصيفي تحليلي و ابزار تحليل گفتمان بهدستآمده حاكي از آن است كه مشكلات روحي رواني، متزلزل شدن بنيادهاي خانواده و ساير ناهنجاريهاي اجتماعي ـ سياسي از مهمترين پيامدهاي حاكم شدن گفتمان جهانيشدن فرهنگ و دال مركزي آن يعني اومانيسم است. همچنين نگرشهايي نظير ماركسيسم، نيوماركسيسم و ... نتوانستهاند اين خلا اساسي را پر كنند. به همين منظور به دنبال تزلزل معنايي و حمايتي ساير گفتمانها، معارف رضوي بهعنوان فرهنگ فرابشري و دالهاي مركزي آن چون: محبت، رافت، اخلاقمداري، عدالت و آزادي بهعنوان مولفههاي فطري ـ الهي كه امروزه از گمشدهها و نواقص زندگي بشريتاند، ميتوانند راهگشاي معضلات كنوني و تحققبخش خواستههاي مادي و معنوي افراد و شكوفايي قابليتهاي وجودي آنان شوند.
چكيده لاتين :
Abstract:
Concerning the renaissance educations we see humanism and secularism emphasizing on rationality in political and social arena which carry on structural qualitative and quantitative changes. Interest oriented outlook, relative view to religion and spirituality in the world, increasing racial and ethnical conflicts, colonization and exploitation of human and natural resources, and diminishing independence and will of human resulted by instrumental rationality are products of such educations, i.e., cultural globalization. The question in this research rests on which of the liberal democracy and razavi epistemologies are able to affect more on current material and ideological world? The findings in this descriptive –analytical and discourse analytic research show that psychic difficulties, weakening family bases, and social and political normlessness remain the significant consequences of cultural globalization discourse and its central signifier, i.e., humanism. Marxism and neo Marxism could not also solve these problems. Razavi epistemologies as a comprehensive culture with its central signifiers such as friendship, kindness, morality, justice
and freedom can find good solutions for the problems.
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 15 سال 1395
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان