توسعه مدل علّي عوامل انساني و فرهنگ سازماني تأثيرگذار بر بلوغ مديريت دانش سازماني بر اساس رويكرد فراتركيب

Developing a Causal Model of Human and Organizational Culture Factors Affecting the Knowledge Management Maturity Using Meta-Synthesis Approach

شناسايي كامل و جامع عوامل مؤثر بر بلوغ مديريت دانش و برهم‏كنش ميان آنها در گذر زمان، مديران را در شناخت رفتار سيستم مديريت دانش ياري مي‏كند و با ارائۀ بينشي صحيح از سازوكار رسيدن به سطح بلوغ مطلوب، آنها را در مسير به‌كارگيري تصميمات مناسب براي بهره‏گيري از مديريت دانش در راستاي اهداف راهبردي سازمان سوق مي‏دهد. در اين پژوهش، نخست ادبيات پژوهش‌هاي مرتبط بررسي شد، سپس به‎كمك روش پژوهش كيفي فراتركيب، ابعاد و مؤلفه‏هاي مرتبط با رشد مديريت دانش و روابط بين آنها شناسايي‏‎شده و با مشورت و توافق تمام خبرگان، به تأييد رسيد. نتايج به‌دست‌آمده شامل 63 كد شده است كه در نُه بعد و دو مقوله طبقه‏بندي شدند. در‌نهايت به‎كمك اين نتايج و روابط بين آنها، مدل علّي عوامل انساني و فرهنگ سازماني تأثيرگذار بر بلوغ مديريت دانش ارائه شده است. نتايج پژوهش پيش رو، مي‏تواند چارچوب مناسبي براي اصلاح مدل‏هاي ذهني مديران و كارشناسان حوزۀ‌ مديريت دانش باشد و به ارائۀ مدل‏هاي تحليل پويا و سياست‏هاي مناسب در راستاي ارتقاي بلوغ مديريت دانش در سازمان‏ها منجر شود.

Identifying influential factors which contribute to the knowledge management maturity and studying their interaction over time helps managers to understand the complex behavior of knowledge management system. It also leads them to make right decisions for utilizing these factors in promoting knowledge management and achieve strategic goals of the organization by providing a sound insight and an appropriate mechanism to reach to the optimal maturity level. In this study, all aspects and components of knowledge management with an emphasis on human factors and organizational culture, and relations between them have been identified by using a systematic literature review and metasynthesis qualitative research approach. Then by using consultation and consensus of experts, all results verified. The results include 64 codes which are classified in 9 dimensions and two categories. Finally, due to the obtained classification and their relations, the dynamic model of knowledge management maturity is presented. The results of this study could be a suitable framework for improving mental models of knowledge management executives and experts. It makes possible Developing dynamic analysis models and appropriate policies in order to improve the knowledge management maturity in organizations.