پديد آورندگان :
كاوندي، سحر نويسنده گروه فلسفه,دانشگاه زنجان,ايران Kavandi, Sahar , شاددل، طيبه نويسنده دانشگاه شهيد مدني آذربايجان,ايران ,
چكيده فارسي :
تأثير عوامل جغرافيايي بر جسم انسان چه از حيث تأثير در سلامت و چه از لحاظ بروز بيماريها از زمانهاي قديم بر طبيعيدانان و پزشكان كم و بيش معلوم بوده است، اما پرسش مهمي كه همواره در علم اخلاق مطرح بوده آن است كه «تأثير عوامل جغرافيايي بر اخلاق تا چه حد است؟» پاسخهاي فراواني به اين مسأله داده شده كه ميتوان مجموع آنها را در سه مكتب:1ـ جبرگرا 2ـ اراده آزاد و 3ـ مكتب امكانگرا جاي داد. در اين پژوهش با توجه به ابتناي اخلاق بر نفس و ارتباط تنگاتنگ آن دو با هم، سعي شده با تبييني از هستيشناسي انسان اين مسأله مورد بررسي و مداقّه قرار گيرد. نوشتار حاضر نظرات مطرحشده در مورد هستيشناسي انسان را در سه قسم:1ـ دوئاليسم 2ـ فيزيكاليسم و 3ـ نظريه صدرائي جاي داده و از بين ديدگاههاي موجود در اين رابطه، ديدگاه صدرائي را مناسب دانسته، زيرا بنابر ديدگاه صدرائي نفس امري «جسمانيه الحدوث» است؛ بدين معني كه در آغاز امر، از همين مواد و عناصر سازنده بدن و موجود در اين عالم پديد آمده و با تحول ذاتي و جوهري در مسير تكامل قرار ميگيرد. اين گوهر روحاني مادامي كه انسان در اين جهان است كاملا مجرد نيست، لذا همواره با جسم در تفاعل و تعامل خواهد بود. بنابراين عواملي همچون «شرايط جغرافيايي» كه بر جسم تأثير ميگذارند، بر نفس و به تبع آن بر اخلاق نيز تأثيرگذار خواهند بود.از طرف ديگر چون ديدگاه صدرايي، ديدگاه فيزيكاليستي محض نيست، لذا با پذيرش «تأثير عوامل جغرافيايي بر اخلاق» همچنان فلسفه اي زنده و پويا خواهد بود. بنابر توضيحات فوق، پاسخ مناسب براي پرسش اصلي نوشتار بر اساس «مكتب امكانگرايي» ميباشد.