عنوان مقاله :
نقد نظريۀ «اصالت فرهنگ» بر اساس آموزههاي فلسفي حكمت متعاليه
پديد آورندگان :
سيدي فرد، علي نويسنده دانشگاه شهيد بهشتي,ايران , , فرقاني، محمد كاظم نويسنده گروه فلسفه و كلام,دانشگاه امام صادق(ع),ايران ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1394 شماره 5
رتبه نشريه :
فاقد درجه علمي
كليدواژه :
اصالت جامعه , عالم و معلوم , اتحاد علم , كلي سعي , اصالت فرهنگ , هستيشناسي جامعه
چكيده فارسي :
درباره مسئلۀ «هستيشناسي جامعه»، سه ديدگاه كلي وجود دارد: برخي جانب تحقق عيني جامعه را گرفتهاند؛ برخي جانب افراد را؛ و برخي ديگر سعي كردهاند نظرياتي مياني ارائه كنند. نظريۀ «اصالت جامعه»، كه از سوي برخي متفكران مسلمان ارائه شده، راهكاري است مياني براي جمع ميان هستي عيني جامعه و هستي عيني فرد. اين نظريه داراي دو صورتبندي است. صورتبندي اوليۀ آن توسط علّامه طباطبائي و شهيد مطهّري مطرح شده است كه در تأييد مدعاي خود، صرفاً به برخي شواهد قرآني و تجربي استناد ميكنند. اما صورتبندي جديد آن، كه توسط دكتر پارسانيا ارائه شده و با نام «اصالت فرهنگ» شهرت يافته است، براي دفاع از آموزۀ «اصالت جامعه»، به دليلي پيشيني و فلسفي متمسك ميشود. استدلال دكتر پارسانيا به طور خاص، مبتني بر دو آموزۀ حكمت صدرايي است: اصل «اتحاد علم، عالم و معلوم»، اصل «سِعي بودن كلي». مقالۀ حاضر پس از تقرير صورتبندي اوليه و صورتبندي جديد نظريۀ «اصالت جامعه»، صورتبندي جديد آن را نقد ميكند و نشان ميدهد كه اين نظريه از تبيين ويژگيهاي اصلي فرهنگ ناتوان است.
عنوان نشريه :
دين و سياست فرهنگي
عنوان نشريه :
دين و سياست فرهنگي
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 5 سال 1394
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان