عنوان مقاله :
قضاياي حسن و قبح: عقلاني يا عقلايي
عنوان فرعي :
The Theorems of Virtue and Indecency: Noetic of Rational
پديد آورندگان :
ابوالقاسمزاده، مجيد نويسنده دكتري فلسفه دانشگاه باقرالعلوم عليه السلام ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1395 شماره 17
كليدواژه :
الحكيم اللاهيجي , العَقلانيه (اليقينيه) , العُقلاييه (المشهوره) , المحقّق الاصفهاني , قضايا الحسن والقبح
چكيده فارسي :
اين نوشتار به دنبال اثبات عقلاني بودن قضاياي حسن و قبح و ردّ عقلايي بودن آنهاست. ابتدا ديدگاه حكمايي همچون فارابي، ابنسينا و محقق طوسي مطرح شده كه قضاياي حسن و قبح را از مشهورات دانستهاند. سپس به دو تفسير از ديدگاه حكما اشاره شد: حكيم لاهيجي قضاياي حسن و قبحْ را يقيني و حتي بديهي ميداند، اما محقق اصفهاني اين بحث را از مشهورات بهشمار ميآورد. حق آن است كه از كلمات حكما، عقلاني بودن قضاياي حسن و قبح در كنار عقلايي بودن آنها فهميده ميشود؛ چه آنكه يك قضيه ممكن است از يك جهت جزو يقينيات باشد كه صدقش با برهان اثبات گردد و از لحاظي ديگر، جزو مشهورات باشد كه واقعيتي جز شهرت و تطابق آراي عقلا نداشته باشد. در ادامه، به بررسي ادله محقق اصفهاني پرداختيم. اين دليل را كه چون قضاياي حسن و قبح بديهي نيستند پس مشهورياند، نپذيرفتيم؛ چون نميتوان از عدم بداهت، عدم عقلي بودن را نتيجه گرفت. درباره دليل دوم كه عقلا صرفاً به سبب حفظ نظام اجتماعي به حسن و قبح حكم ميكنند، روشن شد كه عقلا در اعتبار احكام به مصالح و مفاسد واقعي توجه دارند، ازاينرو حكم آنها منشا عقلاني دارد و صرفاً برخاسته از اعتبار نيست.
چكيده لاتين :
This paper intends to prove the noetic nature of the theorems of virtue and indecency and to refute their being rational. First, the viewpoints of such scholars as Alpharabius, Avicenna, and Muhaqiq ??s? who have considered the theorems of virtue and indecency as being among the generally accepted premises have been presented. Next, two interpretations from the viewpoint of those scholars was mentioned: L?h?j? views the theorems of virtue and indecency as being certain and even obvious. However, Mu?aqiq Isfahani considers this issue as generally accepted. The truth is that one can understand the rationality and noesis of the theorems of virtue and decency in the words of the famous Islamic scholars, because one theorem may from one aspect be among the certainties which its truth is proven with definite proof and from another perspective, it is among the generally accepted premises which has no reality except fame and conformity with the opinions of the wise. Furthermore, the reasoning of Mu?aqiq Isfahani has been dealt with. This argument that because the theorems of virtue and indecency are not obvious so then they are generally accepted has not been accepted, because one cannot conclude irrationality owing to the absence of obviousness. As for the second argument which states that the wise pass verdict on virtue and indecency purely on the grounds of preserving the social order, it became clear that the wise, in relation to the validity for the verdicts, pay attention to the real interests and corruptions. Therefore, their verdict has a rational origin and is not purely derived from validity.
چكيده عربي :
الهدف من تدوين هذه المقاله هو اثبات انّ القضايا المرتبطه بالحسن والقبح عَقلانيهً وليست عُقلاييهً، وعلي هذا الاساس تطرّق الباحث في بدايه المقاله الي ذكر آرا بعض الحكما من امثال الفارابي وابن سينا والمحقّق الطوسي والذين اعتبروا هذه القضايا مشهورهً، ثمّ بادر الي شرح وتحليل اثنين من آرا الحكما ، وهما راي الحكيم اللاهيجي الذي اعتبرها يقينيهً، بل وحتّي بديهيهً؛ والمحقّق الاصفهاني الذي اعتبرها مشهورهً.
الحقيقه انّنا نستنتج من آرا الحكما عَقلانيه قضايا الحسن والقبح الي جانب كونها عُقلاييهً، وهذا الامر ثابتٌ حتّي وان كانت احدي القضايا يقينيهً من جههٍ معيّنهٍ بحيث يمكن اثباتها بالبرهان، ومشهورهً من جههٍ اخري بحيث تعكس واقعاً لشهره آرا العلما وتطابقها مع بعضها.
بعد ذلك تطرّق الباحث الي دراسه وتحليل ادلّه المحقّق الاصفهاني، وفنّد الراي القايل بانّ القضايا المذكوره مشهورهٌ لكونها ليست بديهيهً وذلك لعدم امكانيه استنتاج عدم كون الشي عقلياً علي اساس عدم بداهته. وامّا بالنسبه الي الدليل الثاني الذي حكم العقلا بالحسن والقبح علي اساسه لمجرّد كونه سبباً للحفاظ علي النظام الاجتماعي، فقد اتّضح خلال البحث انّهم يوكّدون علي المصالح والمفاسد الحقيقيه في مجال مدي اعتبار الاحكام، لذا يكون حكمهم ذا منشا عقلاني وليس منبثقاً من اعتبارٍ محضٍ.
عنوان نشريه :
معرفت كلامي
عنوان نشريه :
معرفت كلامي
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 17 سال 1395
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان