بررسي تطبيقي مولفه‌هاي اخلاقي نظريه انتقادي مكتب فرانكفورت و انديشه اسلام

بديهي است كه علوم انساني در زندگي نظري و عملي انسان تاثير بسزايي دارد؛ چراكه نوع نگاه محقق به انسان و آرمان‌هاي اخلاقي او مسايل فراواني از قبيل موضوع و روش و كاربرد را در علوم انساني معين مي‌كند و از سوي ديگر، رفتارها و باورها و حتي احساس‌هاي افراد براين‌اساس شكل‌ مي‌گيرد و تقويت مي‌شود. ازاين‌رو بررسي علوم انساني ضروري به‌نظر مي‌رسد. در مقاله حاضر، برخي از مولفه‌هاي اخلاقي نظريه انتقادي مكتب فرانكفورت از قبيل فرديت، آزادي، دين‌گرايي و خردگرايي كه درحقيقت برگرفته از مباني انسان‌شناسي اومانيستي اين مكتب است، بررسي و درنهايت از نگاه دين اسلام و معارف حقه آن نقد خواهد شد.

It is obvious that Human sciences can have great influences on both theoretical and practical aspects of human beings, for every manʹs special attitude towards humanity and his ethical ideals can determine the limits of human sciences such as the subject, method and their application. Furthermore, these sciences can affect the behaviors, beliefs and even the feelings of people. That is why the inspection of human sciences from this respect is necessary. The present study aims at investigating some of the ethical elements found in the critical school of Frankfort, such as: individualism, freedom, tendency to the religion and tendency to the wisdom which are all derived from the schoolʹs anthropological base which is humanism. Finally, these elements will be compared and reviewed from the perspective of Islam and its true teachings.