Techno-Geopolitics; a pro classical geopolitics challenging critical approach

تكنوژيوپليتيك، چالشي بر رهيافت ژيوپليتيك انتقادي

ژيوپليتيك به‌عنوان يك علم بين رشته اي به‌معناي تاثير جغرافيا بر سياست است، اين تعريف از سه بعد مفهومي تشكيل شده است، مناسبات و ساختار بين‌المللي دولت‌ها، قدرت سياسي و جغرافيا كه اين ابعاد تاثيرات مهمي بر فناوري به‌جاي مي‌گذارند. ژيوپليتيك از جمله مفاهيمي است كه شناخت و درك آن بسيار پيشتر از تولد رسمي آن به‌عنوان يك مفهوم صورت گرفته است. سياستمداران و نظاميان به‌خوبي از نقش مولفههاي جغرافيايي يك سرزمين بر كسب، نگهداشت و تقويت قدرت حاكمان خبردار بودند و كشورگشايي، طبيعيترين پيامد اين باور بود. مفهوم ژيوپليتيك زماني كه در معرض مداقه عقلي دانشگاهيان قرار گرفت و به‌عنوان يك مفهوم علمي مطرح شد، هنوز سايه سنت دولتي بودن را بر سر داشت؛ سايهاي كه تا سالهاي پاياني قرن گذشته و تا ورود انديشه انتقادي به اين حوزه، همچنان پابرجا بود. انديشه انتقادي در اواخر سده گذشته با اين فرض وارد ميدان شد كه دولتها، تنها بازيگران مشروع براي شناخت و تفسير مفاهيم ژيوپليتيكي نيستند، بلكه گفتماني از سوي ديگر بازيگران اين عرصه بايد بهوجود آيد. ژيوپليتيك انتقادي، بيشتر از آنكه بر مرز و مكان و بازيگران رسمي تاكيد كند، بر گفتمانهاي نزديك به يكديگر نه در يك مكان خاص بلكه در فضاي عام بدون مرز تاكيد ميكند و برخلاف ژيوپليتيك سنتي، مناطق از اين نگاه جديد، مبتني بر گفتمانهاي حاكم ميان نخبگان شكل ميگيرد. با اين همه، شايد طراحان ژيوپليتيك انتقادي به پديده تكنولوژي و تاثيرات و قدرت آفرينيهاي بيبديل آن توجه كافي نداشتهاند. نوشته حاضر بهدنبال اثبات اين نظريه است كه تكنولوژي ابزارهاي قدرتمندي را در اختيار تمامي بازيگران اعم از دولتي و غيردولتي قرار داده اما بهدليل دسترسي دولت به سه عامل اطلاعات، ثروت و ارتباطات بيشتر نسبت به بازيگران ديگر، توان و قابليت استفاده بيشتري را از تكنولوژي داراست. دولت با استفاده از تكنولوژي به يك "روبو- لوياتان" تبديل مي شود كه قادر است از عناصر چهارگانه اقناع، همكاري و تسهيل در تعريف و بازتعريف مفاهيم ژيوپليتيكي همراه با ايجاد تغيير در عوارض جغرافيايي استفاده نمايد و با داشتن دست برتر در گفتمان مورد ادعاي ژيوپليتيك انتقادي، تكنوژيوپليتيك را به چالشي براي آن مبدل سازد.

Geopolitics as a multidisciplinary view has been defined most succinctly as the relation of international political power to geographical setting, This definition has three principle conceptual components, the international system of states, political power and geography each of which has a significant relation to technology , this notion is initially based on the study of effects of geography on politics especially in an international scale, witnessed a post structural orientation with the idea –called critical geopolitics- that nation-states are not the only legitimate units of geopolitical analysis. But new technologies with their capabilities provided for states in shaping and reshaping the geographical environment and changing it into a dominant discourse, reveal as a pro classical geopolitics challenging the critical approach in this regard.