تاثير تمرين هوازي و مصرف گزنه بر پروفايل ليپيدي و قند خون ناشتا در زنان ميانسال مبتلا به ديابت نوع دوم

The Effect of Aerobic Training and Urtica Dioica on Lipid Profile and Fasting Blood Glucose in Middle Age Female with Type II Diabetes

زمينه و هدف: تمرينات ورزشي و گزنه از روش هاي مورد استفاده براي كنترل هايپرگليسمي و ديس ليپيدمي در بيماران ديابتي مي باشند. هدف مطالعه حاضر مقايسه اثر مصرف گزنه و تمرينات هوازي و تركيبي بر كنترل قند خون و پروفايل ليپيدي در زنان مبتلا به ديابت نوع دوم مي باشد. روش بررسي: در تحقيق نيمه تجربي حاضر 40 زن مبتلا به ديابت نوع دوم (60-40 سال) به روش نمونه گيري هدفمند انتخاب و به صورت تصادفي به 4 گروه 10 نفره (مصرف گزنه، تمرينات هوازي، تركيبي و كنترل) تقسيم شدند. 24 ساعت قبل و 48 ساعت پس از دوره ي مداخله، خونگيري به صورت ناشتا انجام شد. براي تجزيه و تحليل آماري از آزمون تي زوجي و تحليل واريانس دو سويه استفاده شد (05/0? P). يافته ها: در مرحله پس آزمون تفاوت معني داري در سطوح قند خون ناشتا و ليپوپروتيين پرچگال بين گروه هاي مورد مطالعه مشاهده شد (05/0 > P). آزمون تعقيبي نشان داد كه كاهش معني داري در سطح قند خون ناشتا و افزايش معني داري در ليپوپروتيين پرچگال بين گروه هاي مداخله تمرين هوازي و تركيبي نسبت به گروه كنترل وجود داشت (05/0 > P). همچنين سطح قند خون ناشتا در گروه تركيبي نسبت به گروه گزنه به صورت معني داري كاهش يافته بود در حالي كه سطح ليپوپروتيين پرچگال به صورت معني داري افزايش يافته بود (05/0 > P). نتيجه گيري: تمرينات هوازي و مصرف پودر گزنه روش هاي موثري در كنترل قند خون و پروفايل ليپيدي بيماران ديابتي نوع دوم مي باشند.

Background and Objectives: Exercise and supplementation with urtica dioica powder are usable methods for control hyperglycemia and dyslipidemia in diabetic patients. The aim of this study was to compare eight weeks of aerobic training and urtica dioica supplementation alone and combination on glycemic control and lipid profile in women with type II diabetes. Subjects and Methods: In this semi-experimental study, 40 females (40-60 years old) with type II diabetes, were randomly divided into four equal groups (aerobic training, urtica dioica supplementation, combination of aerobic training and urtica dioica supplementation and non-treated control (n=10). Twenty four hr before and 48 hr after the intervention period, fasting blood sugar and high density lipoprotein (HDL-C) were measured. For statistical analysis paired t-test and two way ANOVA (P ? 0.05). Results: In the post-test significant difference in fasting blood sugar level and HDL-C were observed between groups (P < 0.05). Post hoc test showed there were significant decrease in fasting blood glucose and significant increase in HLD-C in the combination and aerobic training groups compared to the control group (P < 0.05). In addition there were significant decrease in fasting blood glucose and significant increase in HLD-C in the urtica dioica group compared to the combination group (P < 0.05). Conclusions: According to these findings aerobic training and supplementation with urtica dioica powder are effective complementatry intervention methods for controlling blood glucose and lipid profile in type II diabetic patients.