پيش بيني افسردگي زنان نابارور از طريق تنظيم شناختي هيجان و تاب آوري

Prediction of Depression through Cognitive Emotion Regulation and Resilience among Infertile Females

مقدمه: افسردگي يك ويژگي مشترك و به طور بالقوه ناتوان كننده در زنان نابارور مي باشد. هدف اين پژوهش تعيين ارتباط راهبرد تنظيم شناختي هيجان و تاب آوري با ميزان افسردگي زنان نابارور بوده است. روش كار: روش پژوهش توصيفي از نوع همبستگي است. نمونه آماري اين تحقيق شامل 300 نفر از زنان نابارور مراجعه كننده به مركز نازايي و ناباروري جهاد دانشگاهي واحد تبريز بودند كه به روش نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب شدند. براي گردآوري داده ها از فرم كوتاه پرسشنامه تنظيم شناختي هيجان گارنفسگي و همكاران، پرسشنامه تاب آوري كانر و ديويدسن و پرسشنامه افسردگي بك استفاده شد و داده ها با استفاده از آزمون ضريب همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون چندگانه و از طريق نرم افزار آماري SPSS (نسخه 22) مورد تحليل قرار گرفتند. ميزان P كمتر از 0/05معني دار در نظر گرفته شد. يافته ها: بين افسردگي زنان نابارور با مؤلفه ملامت خويش، ملامت ديگران، نشخوار فكري، فاجعه سازي و كم اهميت شماري رابطه مثبت و با متغير تاب آوري، مؤلفه تمركز مثبت مجدد، ارزيابي مثبت مجدد، پذيرش و تمركز مجدد بر برنامه ريزي رابطه منفي و معني دار به دست آمد. نتايج ضريب همبستگي چند متغيري به روش enter نشان داد كه متغير تاب آوري و راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان در تبيين افسردگي زنان نابارور (49/1%) سهم دارند. نتيجه گيري: با توجه به ارتباط معكوس افسردگي با تاب آوري و راهبردهاي كارآمد تنظيم شناختي هيجان، به نظر مي رسد تاب آوري و راهبردهاي كارآمد تنظيم شناختي هيجان باعث كاهش افسردگي در زنان نابارور مي شوند.

Introduction: Depression is a common and potential disabling factor in infertile females. The aim of the present research was to examine the relationship between cognitive emotion regulation strategies and resilience, and depression of infertile females. Methods: This research was a correlational study. The sample of the present study included three hundred infertile females referred to the infertility institution of Tabriz Jahad University, which were selected using the random sampling method. For collecting the data, Garnefski cognitive emotion regulation scale, Conner resilience questionnaire and Beck depression inventory were used. The data were analyzed with Pearson correlation test and multiple regression analysis and SPSS software version 22. The P value was considered significant at 0.05. Results: There was a positive relationship between depression of infertile females and selfblame, othersblame, preoccupation, catastrophizing, and putting into perspective, and there was a negative significant relationship with resilience, renewed positive concentration, renewed positive appraisal, acceptance and renewed concentration on scheduling. The results of multivariate correlation coefficient through the Enter method showed that variable resilience and cognitive emotion regulation had a role (R2 = 49.1%) in explaining depression in infertile females. Conclusions: In accordance with the reverse relationship between depression in infertile females and resilience and cognitive emotion regulation strategies, it seems that resilience and adaptive cognitive emotion regulation strategies can lead to a decrease in depression in infertile females.