باورهاي موثر بر رفتارهاي تغذيه اي زنان باردار تحت پوشش مراكز بهداشتي درماني شهر ساوه

Effective Beliefs on nutritional Practices of Pregnant Women in Health Centers of Saveh

سابقه و هدف: اگر چه رژيم غذايي سالم و متعادل در سراسر زندگي مهم است اما در دوران بارداري براي سلامت مادر و جنين از اهميت بيشتري برخوردار است. مطالعه حاضر با هدف تعيين باورهاي موثر بر رفتارهاي تغذيه‌اي زنان باردار تحت پوشش دانشكده علوم پزشكي ساوه انجام شد. مواد و روش‌ها: مطالعه حاضر يك مطالعه توصيفي تحليلي بود كه در آن 260 نفر از زنان باردار به روش نمونه گيري چند مرحله‌اي از مراكز بهداشتي درماني وابسته به دانشكده علوم پزشكي ساوه انتخاب و وارد مطالعه شدند. در پژوهش حاضر روش گردآوري اطلاعات پرسشنامه تنظيم شده بر اساس مدل اعتقاد بهداشتي (حساسيت، شدت، منافع و موانع درك شده، خود كارآمدي و راهنماي عمل) و چك ليست عملكرد در خصوص تغذيه صحيح در دوران بارداري بود. داده‌ها با استفاده از مصاحبه سازمان يافته جمع‌آوري و با استفاده از نرم افزار 21-SPSS و با كمك آزمون‌هاي آماري نظير تي‌مستقل، آناليز واريانس يكطرفه و همبستگي پيرسون تجزيه تحليل شدند. يافته‌ها: ميانگين سني شركت‌كنندگان 5±4/27 سال و ميانگين سن بارداري 4/2± 5/5 ماه بود. بين منافع و موانع درك شده، حساسيت و شدت درك شده، و خودكارآمدي درك شده با رفتارهاي تغذيه‌اي زنان باردار همبستگي معني‌داري ملاحظه شد (05/0 > P). به علاوه بين متغيرهاي سطح سواد، وضعيت اشتغال و تعداد بارداري با رفتارهاي تغذيه‌اي اختلاف معني‌داري مشاهده شد (05/0 > P). نتيجه‌گيري: با توجه به اينكه ميانگين نمره سازه‌هاي مدل اعتقاد بهداشتي در زنان باردار در حد متوسط بود، براي بهبود سلامت مادر و كودك، يك برنامه آموزشي دقيق جهت بالا بردن حساسيت و شدت درك شده و همچنين افزايش خود كارآمدي و منافع درك شده به همراه از بين بردن موانع درك شده پيشنهاد مي‌گردد

Background and Objectives: A healthy and balanced diet is quit important in life time and during pregnancy in particular for health of the mother and her unborn baby. The aim of this study was to Effective Beliefs on nutritional practices of pregnant women in Saveh University of Medical Sciences. Materials and Methods: This is a cross-sectional and analytical study that carried out on 260 pregnant women in health centers dependent of Saveh University of medical sciences. A multiple-stage sampling protocol was used. Data collecting based on the Health Belief Model (susceptibility, severity, perceived benefits and barriers, Self-efficacy and cues to action) and the checklist of practice pregnant women about diet. Independent t-test, one-way ANOVA and Bivariate (Pearson) Correlation were conducted to analyze the data. All analyses were performed in SPSS-21. Results: The mean age of participant was 27.4±5 and mean gestational age was 5.5±2.4. In this study significant correlation observed between perceived barriers, sensitivity, severity, benefits, barriers and perceived self-efficacy with nutritional practices of pregnant women (P < 0/05). In addition, a significant relationship was found between the levels of their education, employment status and number of pregnancies with nutritional practices (P < 0/05). Conclusion: As regards the mean score of Health Belief Model construct in pregnant women is moderate. Therefore, to improve the health of mothers and their children an educational program based on health belief model for enhancing sensitivity and perceived severity of health worker to their health and increase their self-efficacy and benefits perceived with the reduce perceived barriers is recommended.