عنوان مقاله :
روش شناسي تطبيقي مطالعه هنر اسلامي ( با تاكيد بر نمونه موردي محراب)
پديد آورندگان :
سلماني، علي نويسنده , , چتربحر ، حميد رضا نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1395 شماره 11
كليدواژه :
تاريخي گرايي , محراب , سنت گرايي , هنر اسلامي
چكيده فارسي :
در مطالعه ي هنر اسلامي، دو روش شناخته شده وجود دارد كه هر كدام از آن ها با محوريت قرار دادن برخي عوامل به تجزيه و تحليل هنر اسلامي به طور عام، و عناصر آن به طور خاص، پرداخته اند. در روش اول (سنت گرايي) بر حقايق فرازماني و فرامكاني اسلام تاكيد مي شود و آثار هنر اسلامي بازتاب اين حقايق تلقي مي شود. در روش دوم (تاريخي نگرانه) به جاي تاكيد انحصاري بر اعتقادات ديني بر عوامل مختلفي چون جغرافيا، فرهنگ بومي، تاثير از هنر تمدن هاي ديگر تاكيد مي شود و بر همين اساس اعتقاد بر آن است كه هنر در سرزمين هاي اسلامي در اشكال گوناگون و متناسب با شرايط اقليمي، فرهنگي آن مناطق شكل گرفته است. مساله اصلي اين نوشتار، ارزيابي ديدگاه سنت گرايان و تاريخي نگران در مورد محراب است. پس سوال اصلي مقاله، بررسي ميزان توجيه پذيري رويكردهاي مذكور در مورد هنر اسلامي، به طور كلي و محراب، به طور خاص است. بررسي كلي هر دو ديدگاه بسيار انتزاعي به نظر مي رسد. از همين روي انتخاب موضوعي خاص (محراب به عنوان يكي از عناصر اصلي معماري مسجد) بهتر مي تواند زواياي پنهان روش هاي موجود در مطالعه ي هنر اسلامي را تبيين نمايد. فرض اوليه، عدم كفايت هر دو روش ياد شده است. نگارندگان معتقدند باوجود آن كه هر دو ديدگاه از ويژگي هاي قابل ملاحظه اي بهره مند اند، اما برخورد يك سو نگرانه با عناصر هنر اسلامي (به طور خاص محراب) نمي تواند تمامي خصوصيات و ويژگي هاي زيباشناختي و رمزي آن را تبيين نمايد. آن چنان كه اكتفا به مباني روش سنت گرايانه سبب غفلت از انگيزه هاي حسي و عاطفي هنرمند، قابليت هاي فرمال و زيباشناختي و بسياري از اطلاعات تاريخي و اجتماعي خواهد شد و تكيه ي انحصاري به رويكرد تاريخي نگرانه نيز سبب غفلت از برخي حقايق فرازماني و مكاني و اعتقاداي مي شود كه ممكن است در روند تبديل محراب به يك نماد در معماري اسلامي نقش داشته باشد.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي باستان شناسي ايران
عنوان نشريه :
پژوهش هاي باستان شناسي ايران
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 11 سال 1395
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان